هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

آخرین نظرات
  • ۳ خرداد ۹۴، ۱۸:۳۸ - قاسم صفایی نژاد
    مبارک

۳۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

* ما می‌توانیم در مقابل هیاهو و اقدامات دشمنان در موضوع تحریم‌ها ایستادگی کنیم و هدف‌های آنها را ناکام بگذاریم... اگر اقدامات لازم و تلاش های جدی‌تر را در عرصه اقتصادی انجام ندهیم، نتیجه همان می‌شود که اکنون دشمن برای موضوع هسته‌ای ما شرط و شروط می‌گذارد و بعد هم می‌گوید، اگر قبول نکنید، تحریم می‌کنم!  ...... من معتقدم حتی اگر در مسئله هسته‌ای نیز همان خواسته‌هایی را که آنها دیکته می‌کنند، قبول کنیم، باز هم تحریم‌ها برداشته نخواهد شد زیرا آنها با اصل انقلاب مخالفند. .... اگر بنابر تحریم باشد، ملت ایران هم می‌تواند تحریم کند و این کار را خواهد کرد. بیشترین سهم گاز دنیا در اختیار ایران است گازی که دنیا و همین اروپای بیچاره به آن احتیاج دارد، ایران می تواند آنها را تحریم کند اگر لازم باشد.

*اقتصاد مقاومتی که برای کشور، در هر شرایطی اعم از تحریم یا غیرتحریم ضروری است، به معنای آن است که بنیان اقتصادی کشور به گونه‌ای ساماندهی شود که تکانه‌های جهانی در آن اثرگذار نباشد. ....اقتصاد کشور از دو اشکال بزرگ «نفتی بودن» و «دولتی بودن» به شدت رنج می‌برد. ....یکی از لوازم اصلی و مهم خروج از اقتصاد نفتی، قطع وابستگی بودجه کشور به درآمد نفت است.  باید به این نقطه برسیم و معتقدم این کار سخت را می‌توان با همت و با اعتماد به مردم و جوان‌ها و سرمایه‌های داخلی و بالاتر از همه، با اعتماد به خداوند متعال که وعده نصرت داده است، انجام داد.

*یکی از راه های قطع وابستگی بودجه به درآمد نفت، تکیه بر درآمد حاصل از مالیاتِ تولید و تجارت است ما امروز از ضعفا،کارگران وکارمندان مالیات می‌گیریم اما برخی سرمایه‌داران کلانی که از دادن مالیات خودداری و فرار می‌کنند مرتکب جرم می‌شوند زیرا کشور را به پول نفت بیش از پیش وابسته می‌کنند و زمینه‌ساز بروز مشکلات بیشتر می‌شوند. ....موضوع مالیات بسیار مهم و دادن مالیات یک فریضه است.

* سیاستهای اصل ۴۴ را ابلاغ کردیم که معنای آن همین بود که ما اقتصاد را از حالت دولتی بودن خارج کنیم. ...اگر پایه اقتصاد کشور براساس استفاده از ظرفیت‌های مردمی و تولید داخلی برنامه‌ریزی و مستحکم شود، دیگر برای تحریم‌ها و کاهش قیمت نفت عزا نمی‌گیریم و دچار نگرانی نمی‌شویم. ....مسئولان انصافاً تلاش می‌کنند اما این تلاش‌ها کافی نیست و باید یک نفَس جدیدی به تلاش‌های اقتصادی دمیده شود.

*مردم و همه کسانی که علاقه مند به ایران و آینده آن هستند و همچنین دستگاه های دولتی باید کالاهای خارجی را که مشابه داخلی آن وجود دارد، استفاده نکنند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۳۵
علی علوی
يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۴۱ ب.ظ

نگاهی به تحولات عربستان

نگاهی به تحولات عربستان

در خاندان سعودی اختلافات ناشی از تفاوت‌های نسبی پابرجاست و در دوره سوم حاکمیت آل‌سعود پس از عبدالعزیز که حدود 270 سال از به قدرت رسیدن ابن سعود تا کنون می‌گذرد، این خاندان همچنان دچار این تنش‌ها هستند. آنچه در شرایط فعلی و پس از مرگ ملک عبدالله ملاحظه می‌شود تنها بخشی از این تنش‌هاست که خود را در عرصه سیاسی عربستان نشان می‌دهد.

آمریکایی ها و انگلیسی ها از گذشته همواره سعی کرده‌اند از آن تنش‌ها جلوگیری کنند؛ لذا می‌بینیم حتی از قبل مرگ عبدالله هیئتی را فرستادند تا در داخل عربستان نظارت و مواظبت کنند و نگذارند این تنش‌ها شکل بگیرد و همه چیز به خوشی طی بشود. در مقطع فوت پادشاه توجه جهان و همه رسانه‌ها به سمت خاندان سعودی و تحولات مدیریتی در این خاندان معطوف شد و آنها روزآمد گزارش می‌کردند که چه حرکاتی از آن‌ها صادر ‌شد، چه کسانی را منصوب کردند. در وزارت دفاع چه کسی قرار گرفت؟ ولیعهد بعدی چه کسی خواهد بود؟ این اتفاقاتی است که در کنار مرزهای ما رخ داده است و الآن سوالاتی که می‌شود این است که قرار است این تحول بر بازار نفت‌ تاثیر بگذارد یا نه؟ یا سیاست خارجی‌ عربستان در دوره پادشاه جدید ملک سلمان چگونه خواهد بود؟ نسبت به سوریه و ... چگونه عمل خواهند کرد؟ سوالات فراوانی از این قبیل طرح می‌شود که باید مورد توجه قرار گیرد.

اما لازم است عرض کنم کهکارشناسان منطقه‌ای، وزارت خارجه و همه کسانی که روی عربستان کار می‌کنند، چیزهایی که نمی‌دانند راجع به خاندان سعودی و ترکیب و تحولاتی که اتفاق می‌افتد، بیشتر از آن چیزهایی است که می‌دانیم؛ چون بسیار بسته عمل می‌کنند. در مخفی نگهداشتن رویدادها و خبر دیدارها بسیار تلاش می‌شود. حتی اعتقاد بنده این است که بعضی کارها و مقدمات و وسایل را از قبل آماده کرده بودند تا زمانی که عبدالله فوت می‌کند، این تنش‌ها سر باز نکرده و اتفاق غیر مترقبه‌ای که اساس حاکمیت خاندان آل‌سعود را به خطر بیاندازد نیفتد.

دستگیری شیخ علی سلمان رهبر جمعیت الوفاق بحرین قبل از چند هفته مانده به فوت ملک عبدالله یکی از این کارهای تمهیدی است که آنها انجام دادند. دیگری پایین نگه داشتن قیمت نفت بود. نفت در جهان نباید به این شدت پایین می‌آمد. در گذشته بویژه زمانی که دو جنگ خلیج فارس اتفاق افتاد، بحث این بود که قیمت نفت باید بالا برود مخصوصاً وقتی که صدام 700 چاه نفت کویت را آتش زد. ولی آن زمان قبل از آتش زدن چاه‌ها توسط صدام، قیمت نفت پایین آمد، یعنی آنها تنظیم کردند. در واقع، بازار نفتی که باید با عرضه و تقاضا  تنظیم شود، در شرایطی با فراهم کردن زمینه‌ها و عواملی از سوی عربستان و اربابان غربی‌اش قیمت نفت را در بازار به صورت مصنوعی بالا و پایین می‌نمایند.

درست مانند آنچه که ما در شرایط فوت ملک عبدالله به صورت تصنعی شاهد پایین نگهداشتن قیمت نفت بودیم. در حالی در پرتو همین سیاست استفاده ابزاری از بازار نفت،‌ بالا رفتن قیمت نفت بعد از بیداری اسلامی را شاهد شاهد بودیم؛ برای این که عربستان در آن مقطع بتواند هزینه‌های ناشی از مقابله با بیداری اسلامی در منطقه را بپردازد. در همین راستا،‌ چطور می‌شود که یک دفعه حدود 34 میلیارد به نظامیان مصر داده می‌شود تا آنها حاکم شوند. روز اول 16 میلیارد امارات و کویت و عربستان دادند. روزهای اولی که حسنی مبارک رفت، بیست میلیون هزینه کردند در قاهره تا احمد شفیق هم سطح مرسی رای‌ بیاورد، با پول‌های عربستان رای خریدند. پس آن نوع بالا رفتن را هم می‌توان مصنوعی خواند. البته باید برای فهم صحت صد در صد آن باید تحقیقات تخصصی انجام گیرد.

منتهی اعتقاد بنده این است که آنها می‌دانستند که ملک عبدالله می‌میرد، دکترها هم نظر داده بودند که وی داوم نخواهد آورد، لذا سرکوب‌های یمن را قبل از این اتفاق صورت دادند تا وقتی پادشاه عمل جراحی انجام می‌دهد، تنش‌ها آنقدر نشود و گرنه اثر روانی مرگ پادشاه عربستان، کافی بود تا لااقل نفت 10، 20 دلار بالا بیاید، هر چند که بیشتر از این هم احتمال افزایش قیمت در شرایط جهانی کنونی دور از ذهن نبود. زیرا به مرور چاه‌های نفت دنیا بیشتر از حیض انتفاع می‌افتند، حتی در خلیج فارس بعضی چاه‌ها دیگر نفت ندارند. همین امارات و کویت بعضی چاه‌هایشان دیگر نفتی برای صادرات ندارند. در حالی که همه محصولات در زندگی بشر امروز از نفت و مشتقات آن است و جایگزینی برای این ماده در این سطح وجود ندارد لذا پایین آمدن قیمت این ماده با ارزش در این سطح ناشی از آماده کردن جهان برای کنترل قیمت نفت بوده است، یعنی تنش‌های سیاسی ناشی از افزایش قیمت نفت می‌توانست برای غرب غیر قابل کنترل و در شرایط فعلی برای منافع آنها فلج‌کننده باشد.

نظام سیاسی عربستان و وابستگی به غرب

امروز در عربستان هر کسی به محل نزول اسلام نگاه می‌کند، نظام موروثی‌ای را مشاهده می‌کند که این نظام به دلیل توجه ویژه ملل مسلمان به حرمین شریفین اثرات سویی بر جهان اسلام دارد. حرف این ها این است که می‌گویند عبدالعزیز گفته اول پسرهایم بیایند روی کار و بعد از آنها نوه‌هایم؛ این حرف در دنیای امروز چقدر اعتبار دارد؟ آیا مردم عربستان به این حرف ارزش قائلند؟ چه کسی این حرف را این‌ قدر بزرگ و اصل قرار داده که از قانون اساسی و حتی از مفاهیم قرآنی هم - نعوذبالله-  بالاتر است؟ و تنها به صرف این که وی گفته باید اجرا شود!؟ این قدر جدیت در اجرای این گفته توسط کسانی انجام می‌گیرد که از نظام شاهی عربستان نفع می‌برند.

سعودی‌ها در دوره اول حکومتشان با وهابیت همراه شدند. محمدبن عبدالوهاب و ابن سعود با همدیگر این حکومت را پایه‌گذاری کردند؛ یک بال حکومت جدیدالتاسیس سعودی دینی و بال دیگرش سیاسی بود. ریشه تفکر وهابیت، حنبلی است. البته همه جای عربستان حنبلی‌ها حکومت نداشتند. حنبلی‌ها با کمک غیرمستقیم انگلستان توانستند بر همه جزیره‌العرب تسلط پیدا کنند.

با تجزیه سودان، عربستان الان پهناورترین کشور اسلامی است و بیش از دو میلیون کیلومتر مربع وسعت و حدود 28 میلیون جمعیت دارد که گفته می‌شود تا نه میلیون جمعیت عربستان مهاجرند که جزو این 28 میلیون حساب نمی‌کنند. الان نزدیک مکه و مدینه از اتباع برمه و اندونزی تا افغانستان هستند که ساکن شده‌اند و بسیاری از پاکستانی‌ها و هندی‌ها هستند که در آن جا کار می‌کنند. این جمعیت 28 میلیونی با کشوری وسیع‌ و ثروتی چندین برابر ایران، به سعودی‌ها فرصت‌های زیادی می دهد که به عنوان نمونه در بحث صادرات نفت توان صادراتی ایران در مقایسه با عربستان یک پنجم می‌باشد. البته ایران توان صادرات 5/3 میلیون بشکه در روز را دارد که به دلیل مصرف بالای داخلی از یک طرف و فشارهای خارجی بر خریداران نفت ایران از طرف دیگر، هم اکنون صادرات نفت ایران بشدت پایین آمده است.

درآمد گردشگری از طریق حجاج نیز سرمایه‌های هنگفتی را برای حکومت عربستان انباشته می‌کند. سالانه 4 میلیون حاجی به عربستان سفر می‌کنند و در آن جا هزینه می‌کنند. سواحل نیز منبع درآمدی می‌تواند باشد، چه در دریای سرخ برای صنعت توریسم و گردشگری و چه در خلیج فارس. این ظرفیت‌ها به عربستان - که در بین کشورهای اوپک دارنده بیشترین ذخایر نفت را عربستان بعد ایران و عراق دارند، لذا این امکان را می‌دهد که حتی اگر فلکه نفتش را به روی دنیای غرب ببندد، از نظر داخلی به  هیچ وجه به مشکل بر نخواهد خورد، آن هم با زندگی فقیرانه‌ای که آنها برای مردمشان فراهم کرده‌اند. حکومت  عربستان به این نکته مهم توجه دارد.

ملک عبدالعزیز زمان فوتش سی و دو فرزند پسر داشته است. از این 32 نفر کسانی که پس از عبدالعزیز حاکم شده‌اند همگی پسرهای وی بوده‌اند. بعد از عبدالعزیز ملک فیصل ، ملک خالد، ملک فهد و ملک عبدالله روی کار آمده و همه به جز یکی(ملک فهد)، تا زمان مرگشان پادشاه بودند. ملک فهد هم با این که هفت سال آخر عمرش از کار افتاده بود ولیکن به عنوان پادشاه مورد قبول بود. این، نکته خیلی مهمی است یعنی این فرد فقط یک سمبل بود و هیچ تصمیم گیری نداشت الان هم که ملک عبدالله فوت کرده همین را در نظر بگیرید، یعنی این طور نیست که ملک‌سلمان مرکز تصمیم‌گیری و تأیید برنامه‌ها باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۱
علی علوی
يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۴۰ ب.ظ

نظام سیاسی عربستان و وابستگی به غرب

نظام سیاسی عربستان و وابستگی به غرب

امروز در عربستان هر کسی به محل نزول اسلام نگاه می‌کند، نظام موروثی‌ای را مشاهده می‌کند که این نظام به دلیل توجه ویژه ملل مسلمان به حرمین شریفین اثرات سویی بر جهان اسلام دارد. حرف این ها این است که می‌گویند عبدالعزیز گفته اول پسرهایم بیایند روی کار و بعد از آنها نوه‌هایم؛ این حرف در دنیای امروز چقدر اعتبار دارد؟ آیا مردم عربستان به این حرف ارزش قائلند؟ چه کسی این حرف را این‌ قدر بزرگ و اصل قرار داده که از قانون اساسی و حتی از مفاهیم قرآنی هم - نعوذبالله-  بالاتر است؟ و تنها به صرف این که وی گفته باید اجرا شود!؟ این قدر جدیت در اجرای این گفته توسط کسانی انجام می‌گیرد که از نظام شاهی عربستان نفع می‌برند.

سعودی‌ها در دوره اول حکومتشان با وهابیت همراه شدند. محمدبن عبدالوهاب و ابن سعود با همدیگر این حکومت را پایه‌گذاری کردند؛ یک بال حکومت جدیدالتاسیس سعودی دینی و بال دیگرش سیاسی بود. ریشه تفکر وهابیت، حنبلی است. البته همه جای عربستان حنبلی‌ها حکومت نداشتند. حنبلی‌ها با کمک غیرمستقیم انگلستان توانستند بر همه جزیره‌العرب تسلط پیدا کنند.

با تجزیه سودان، عربستان الان پهناورترین کشور اسلامی است و بیش از دو میلیون کیلومتر مربع وسعت و حدود 28 میلیون جمعیت دارد که گفته می‌شود تا نه میلیون جمعیت عربستان مهاجرند که جزو این 28 میلیون حساب نمی‌کنند. الان نزدیک مکه و مدینه از اتباع برمه و اندونزی تا افغانستان هستند که ساکن شده‌اند و بسیاری از پاکستانی‌ها و هندی‌ها هستند که در آن جا کار می‌کنند. این جمعیت 28 میلیونی با کشوری وسیع‌ و ثروتی چندین برابر ایران، به سعودی‌ها فرصت‌های زیادی می دهد که به عنوان نمونه در بحث صادرات نفت توان صادراتی ایران در مقایسه با عربستان یک پنجم می‌باشد. البته ایران توان صادرات 5/3 میلیون بشکه در روز را دارد که به دلیل مصرف بالای داخلی از یک طرف و فشارهای خارجی بر خریداران نفت ایران از طرف دیگر، هم اکنون صادرات نفت ایران بشدت پایین آمده است.

درآمد گردشگری از طریق حجاج نیز سرمایه‌های هنگفتی را برای حکومت عربستان انباشته می‌کند. سالانه 4 میلیون حاجی به عربستان سفر می‌کنند و در آن جا هزینه می‌کنند. سواحل نیز منبع درآمدی می‌تواند باشد، چه در دریای سرخ برای صنعت توریسم و گردشگری و چه در خلیج فارس. این ظرفیت‌ها به عربستان - که در بین کشورهای اوپک دارنده بیشترین ذخایر نفت را عربستان بعد ایران و عراق دارند، لذا این امکان را می‌دهد که حتی اگر فلکه نفتش را به روی دنیای غرب ببندد، از نظر داخلی به  هیچ وجه به مشکل بر نخواهد خورد، آن هم با زندگی فقیرانه‌ای که آنها برای مردمشان فراهم کرده‌اند. حکومت  عربستان به این نکته مهم توجه دارد.

ملک عبدالعزیز زمان فوتش سی و دو فرزند پسر داشته است. از این 32 نفر کسانی که پس از عبدالعزیز حاکم شده‌اند همگی پسرهای وی بوده‌اند. بعد از عبدالعزیز ملک فیصل ، ملک خالد، ملک فهد و ملک عبدالله روی کار آمده و همه به جز یکی(ملک فهد)، تا زمان مرگشان پادشاه بودند. ملک فهد هم با این که هفت سال آخر عمرش از کار افتاده بود ولیکن به عنوان پادشاه مورد قبول بود. این، نکته خیلی مهمی است یعنی این فرد فقط یک سمبل بود و هیچ تصمیم گیری نداشت الان هم که ملک عبدالله فوت کرده همین را در نظر بگیرید، یعنی این طور نیست که ملک‌سلمان مرکز تصمیم‌گیری و تأیید برنامه‌ها باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۴۰
علی علوی

تلاش غربی و عربی برای پنهان‌سازی وابستگی آل‌سعود

 حالا چه اتفاقی افتاده در دنیا، که تمرکز رسانه های دنیا روی این خاندان معطوف شده که سُدیری‌ها که هستند؟

بخشی از همسرهای عبدالعزیز از خانواده سدیری ‌بودند. هفت برادر که از جمله ملک فهد و دو تا ولیعهدی که فوت کردند و سلمان از سدیری‌ها و از یک زن بودند و اینکه آیا شنبلی‌ها قدرت را در دست می‌گیرند؟ آقای ملک عبدالله که فوت کرد از شنبلی‌ها بود. مقرن هم که بناست ولیعهد باشد، مادرش یمنی است. یعنی به سه دسته این خاندان را تقسیم کردند. اصل مسئله و اینکه مردم چه می‌گویند، مطرح نیست. یک کلمه از اینکه مردم چه می‌گویند، نظامی‌ها چه می‌گویند، روحانیون چه می‌گویند، در خبرگزاری‌ها مطرح نیست.

آیا اساسا مشاهده شد که یک نفر در مرگ پادشاه گریه کند، یک نفر ناراحت شود، کلمه‌ای راجع به این مسئله نیست. چرا؟ چون می‌خواهند نظام شاهنشاهی را اصل قرار بدهند. الان برای اینکه بدانید در عربستان چه می‌گذرد باید بدانید سفیر انگلیس چه کسی است، باید بدانید سفیر آمریکا چه کسی است؟ و چه ویژگی‌هایی دارد، یعنی باید پرسید ملک فهد که هفت سال تصمیم گیر نبود چه کسی به جای وی تصمیم می‌گرفت؟ آیا شاهزادگان بودند!؟ این طور نیست. یا ملک عبدالله که مدت‌ها مریض بود و در بیمارستان آمریکا بستری بود و مدتی در مغرب اقامت کرد، در این مدت چه کسی این ماشین اقتصادی و سیاسی را اداره می‌کرد؟ واقعا شاهزاده ها این قابلیت را دارند؟

ویژگی‌های ملک عبدالله را مطالعه کنید؛ اینکه چقدر مطالعه داشته؟ چقدر مسائل اقتصادی را می فهمیده، کدام مدرسه درس خوانده؟ بالاخره برای اداره کشور باید تعالیمی دیده باشی، مطالعاتی کرده باشی، آثار و نوشته‌ای داشته باشی. در کتاب‌های انگلیسی داستانی وجود دارد که از باب تمثیل می توان با آن وضعیت عربستان را سنجید. می‌گویند سربازانی بودند لب مرز و مواظب بودند کسی قاچاق نکند. مثلاً سکه و ارز رد و بدل نشود. دوچرخه سواری بود که همیشه بسته کودی می‌گذاشت عقب دوچرخه و آن طرف مرز می‌رفت. هر وقت این دوچرخه سوار می‌آمد این بسته کود که مخلوط خاک و فضولات حیوانی بود باعث ناراحتی سربازان می‌شد؛ چون که فرمانده آنها دستور داده بود که همیشه داخل کود را وارسی کنند که سکه و طلایی در آن نباشد. سربازان به این فرد گفتند که چرا هر روز این کود را با خودت می‌آوری و می بری، آن فرد گفت که به شما چه؟، شما بررسی کنید چیزی داخلش نباشد. گذشت و یکی از سربازان زمان سربازیش تمام شد و رفت شهر خودشان. یک روز توی کافه نشسته بود که دوچرخه سوار را آنجا دید. پرسید آن روزها که قضیه کودها را نمی‌گفتی که چرا مرتب می‌آوردی و می‌بردی آن طرف مرز و هیچ وقت هم داخل‌شان سکه نبود، حالا می‌گویی علتش چی‌ بود؟ گفت شما خبر ندارید من واردکننده دوچرخه بودم، یک دوچرخه نو برمی‌داشتم می‌آوردم شما تو فکر کود می‌رفتید و من دوچرخه را از مرز رد می‌کردم.

 حالا در مورد عربستان و مرگ ملک عبدالله هم در اینترنت جستجو نمایید، مطالبی که نشان می‌دهد این است که در داخل خاندان سعودی چه می‌گذرد؟ زن این چه کسی بوده، چه کسی به این شیر داده و... در حالی که اصلاً هیچکدام از این‌ها کاره‌ای نیستند. ذهن شما را می‌برند به جایی که اصلاً ندانید سفیر انگلستان الآن چه کسی است؟ چه ویژگی‌هایی دارد؟ در عربستان افراد تصمیم‌گیر چه کسانی هستند؟ عکس‌العمل مردم نسبت به حکومت و یا مرگ پادشاه چیست؟ اما در مرگ رهبر کره شمالی، بالاخره مردم را نشان دادند که بعضی گریه می‌کردند. در مورد عربستان حتی یک کلمه و یک تصویر هم در این مورد نیست. شما ببینید چه سانسوری شده، الآن حتی در  کشور ما هم هر جا در مورد عربستان سخنرانی باشد، راجع به خاندان سعودی و تیره‌های قبایلی مختلف شاهان، ولیعهدها و شاهزادگان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۳۹
علی علوی
يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ

چرایی توافق یک مرحله ای

محورهای راهبردی در بیانات رهبر معظم انقلاب

در ابتدا آنچه باید روشن شود این است که بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان و پرسنل نیروی هوایی در 19 بهمن ماه 93 در خصوص مذاکرات هسته ای حاوی چند محور راهبردی پیرامون سیاست های نظام در مذاکرات هسته ای است:

1. موافقت با اصل توافق (من با توافقی که بتواند انجام شود موافقم)

2. موافقت با پیشرفت مذاکرات (من با ادامه و پیشرفت مذاکرات و رسیدن به توافق خوب موافقم)

3. موافقت با توافق خوب (من با رسیدن به توافق خوب موافقم و قطعاً ملت ایران هم با هر توافقی که در بر دارنده عزت و احترام او باشد، مخالفتی ندارد.)

4. موافقت با قرارداد روشن، واضح، غیرقابل تفسیر و تأویل (مفاد این قرار داد نیز باید روشن، واضح و غیرقابل تفسیر و تأویل باشد و مفاد توافق نباید به گونه‌ای باشد که طرف مقابل که عادت به چانه زنی دارد، در قضایای مختلف بهانه جویی کند.)

5. مخالفت با توافق بد (با توافق «بد» موافق نیستم. توافق نکردن بهتر از هر توافقی است که به ضرر منافع ملی و زمینه ساز تحقیر ملت بزرگ ایران شود.) و مخالفت با دیدگاه‌هایی که هر توافقی را خوب و یا توافق بد را بهتر از توافق نکردن می داند.

6. مخالفت با توافق دو مرحله‌ای (توافق دو مرحله‌ای پسندیده نیست... اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و در بردارنده کلیات و جزئیات، با یکدیگر باشد.)

7. مخالف با دیدگاهی که توافق را تنها راه برداشتن تحریم‌ها بداند.(اگر این اتفاق نیفتاد، همه بدانند که راهکارهای فروانی در داخل کشور برای کُند کردن حربه تحریم وجود دارد. اگر با همت و تلاش، به داشته‌های خود، به صورت مناسب توجه کنیم، حتی اگر نتوانیم حربه تحریم را از دست دشمن خارج کنیم، می‌توانیم آن را کُند کنیم.)

8. مخالفت با روش غیرمنطقی در مذاکرات(نباید در مذاکره، یک طرف با رفتار غیرمنطقی تلاش داشته باشد که هر آنچه مورد توقع او است، محقق شود. رفتار امریکایی‌ها و چند کشور اروپایی دنباله رو آنها، در مذاکرات، غیرمنطقی است و با پرتوقعی انتظار دارند همه خواسته‌های آنها تحقق یابد در حالی که این، روشِ مذاکره نیست.)

9. خارج کردن حربه تحریم از دست دشمن( با توافق، حربه تحریم از دست دشمن خارج شود، بسیار خوب است.)

10. حفظ حرمت و پیشرفت ملت ایران در مذاکرات (باید در مذاکرات، تکریم، حرمت و پیشرفت ملت ایران محفوظ بماند. زیرا این ملت عادت به پذیرش زورگوییِ طرف مقابل اعم از امریکا و دیگران، ندارد.)

اگرچه هر یک از محورهای فوق نیاز به توضیح و تبیین دارد، اما از آن جایی که مقامات کاخ سفید نسبت به  مخالفت رهبر معظم انقلاب واکنش نشان دادند و با توجه به اینکه موضوع توافق سیاسی و توافق جزئی خیلی پیشتر در مواضع دکتر ظریف و جان کری مطرح شده بود، در این بررسی تنها به دو مرحله‌ای بودن توافقات تمرکز و سعی شده از این منظر وضعیت هسته ای، مورد امعان نظر قرار گیرد. برای این منظور لازم است مشخص شود که طرح توافق برسر کلیات و جزئیات به چه معنای است و طرح این موضوع به چه زمانی بر می‌گردد؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۳۲
علی علوی