تلاش غربی و عربی برای پنهانسازی وابستگی آلسعود
تلاش غربی و عربی برای پنهانسازی وابستگی آلسعود
حالا چه اتفاقی افتاده در دنیا، که تمرکز رسانه های دنیا روی این خاندان معطوف شده که سُدیریها که هستند؟
بخشی از همسرهای عبدالعزیز از خانواده سدیری بودند. هفت برادر که از جمله ملک فهد و دو تا ولیعهدی که فوت کردند و سلمان از سدیریها و از یک زن بودند و اینکه آیا شنبلیها قدرت را در دست میگیرند؟ آقای ملک عبدالله که فوت کرد از شنبلیها بود. مقرن هم که بناست ولیعهد باشد، مادرش یمنی است. یعنی به سه دسته این خاندان را تقسیم کردند. اصل مسئله و اینکه مردم چه میگویند، مطرح نیست. یک کلمه از اینکه مردم چه میگویند، نظامیها چه میگویند، روحانیون چه میگویند، در خبرگزاریها مطرح نیست.
آیا اساسا مشاهده شد که یک نفر در مرگ پادشاه گریه کند، یک نفر ناراحت شود، کلمهای راجع به این مسئله نیست. چرا؟ چون میخواهند نظام شاهنشاهی را اصل قرار بدهند. الان برای اینکه بدانید در عربستان چه میگذرد باید بدانید سفیر انگلیس چه کسی است، باید بدانید سفیر آمریکا چه کسی است؟ و چه ویژگیهایی دارد، یعنی باید پرسید ملک فهد که هفت سال تصمیم گیر نبود چه کسی به جای وی تصمیم میگرفت؟ آیا شاهزادگان بودند!؟ این طور نیست. یا ملک عبدالله که مدتها مریض بود و در بیمارستان آمریکا بستری بود و مدتی در مغرب اقامت کرد، در این مدت چه کسی این ماشین اقتصادی و سیاسی را اداره میکرد؟ واقعا شاهزاده ها این قابلیت را دارند؟
ویژگیهای ملک عبدالله را مطالعه کنید؛ اینکه چقدر مطالعه داشته؟ چقدر مسائل اقتصادی را می فهمیده، کدام مدرسه درس خوانده؟ بالاخره برای اداره کشور باید تعالیمی دیده باشی، مطالعاتی کرده باشی، آثار و نوشتهای داشته باشی. در کتابهای انگلیسی داستانی وجود دارد که از باب تمثیل می توان با آن وضعیت عربستان را سنجید. میگویند سربازانی بودند لب مرز و مواظب بودند کسی قاچاق نکند. مثلاً سکه و ارز رد و بدل نشود. دوچرخه سواری بود که همیشه بسته کودی میگذاشت عقب دوچرخه و آن طرف مرز میرفت. هر وقت این دوچرخه سوار میآمد این بسته کود که مخلوط خاک و فضولات حیوانی بود باعث ناراحتی سربازان میشد؛ چون که فرمانده آنها دستور داده بود که همیشه داخل کود را وارسی کنند که سکه و طلایی در آن نباشد. سربازان به این فرد گفتند که چرا هر روز این کود را با خودت میآوری و می بری، آن فرد گفت که به شما چه؟، شما بررسی کنید چیزی داخلش نباشد. گذشت و یکی از سربازان زمان سربازیش تمام شد و رفت شهر خودشان. یک روز توی کافه نشسته بود که دوچرخه سوار را آنجا دید. پرسید آن روزها که قضیه کودها را نمیگفتی که چرا مرتب میآوردی و میبردی آن طرف مرز و هیچ وقت هم داخلشان سکه نبود، حالا میگویی علتش چی بود؟ گفت شما خبر ندارید من واردکننده دوچرخه بودم، یک دوچرخه نو برمیداشتم میآوردم شما تو فکر کود میرفتید و من دوچرخه را از مرز رد میکردم.
حالا در مورد عربستان و مرگ ملک عبدالله هم در اینترنت جستجو نمایید، مطالبی که نشان میدهد این است که در داخل خاندان سعودی چه میگذرد؟ زن این چه کسی بوده، چه کسی به این شیر داده و... در حالی که اصلاً هیچکدام از اینها کارهای نیستند. ذهن شما را میبرند به جایی که اصلاً ندانید سفیر انگلستان الآن چه کسی است؟ چه ویژگیهایی دارد؟ در عربستان افراد تصمیمگیر چه کسانی هستند؟ عکسالعمل مردم نسبت به حکومت و یا مرگ پادشاه چیست؟ اما در مرگ رهبر کره شمالی، بالاخره مردم را نشان دادند که بعضی گریه میکردند. در مورد عربستان حتی یک کلمه و یک تصویر هم در این مورد نیست. شما ببینید چه سانسوری شده، الآن حتی در کشور ما هم هر جا در مورد عربستان سخنرانی باشد، راجع به خاندان سعودی و تیرههای قبایلی مختلف شاهان، ولیعهدها و شاهزادگان است.