هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

آخرین نظرات
  • ۳ خرداد ۹۴، ۱۸:۳۸ - قاسم صفایی نژاد
    مبارک

پس از یک دهه فشارهای سنگین و فلج کننده‌ی طرف های غربی برای برچیدن برنامه هسته‌ای ایران از یک سو و پایداری و مقاومت سلحشورانه ملت ایران در برابر این فشارها و همزمان توسعه و پیشرفت فناوری هسته‌ای از سوی دیگر غرب بویژه آمریکا را به این نتیجه رساند که مسیرهای انتخاب شده برای تحمیل اراده خود بر ایران عقیم و شکست خورده و تنها راه حل باقی مانده دیپلماسی و مذاکره است. بر همین مبنا دور جدید از مذاکرات را از سال های 90 به بعد آغاز نمود و پس از انتخابات سال 1392 و طرح نرمش قهرمانانه رهبر معظم انقلاب، شکل جدی تری به خود گرفت که از این رهگذر گروه 1+5 با ایران به یک توافق مشترکی تحت عنوان طرح اقدام مشترک دست یافتند که براساس آن گام هایی برای رسیدن به یک توافق جامع نهایی تعریف شد.

اما مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع علی رغم تلاش های ایران و نرمش ها و انعطاف هایی که انجام داده بود، به خاطر زیاده خواهی های طرف غربی بی نتیجه ماند. با این حال، طرفین با طرح این که دیدگاه ها به هم بسیار نزدیک شده و با توجه به پیشرفت های صورت گرفته، مذاکرات را طی بیانیه ای برای هفت ماه و هفت روز تمدید کرده و تأکید شد که مذاکرات را حداکثر ظرف ۴ ماه نهایی و در صورت ضرورت از زمان باقی مانده تا ۹ تیر ماه برای نهایی کردن، هرگونه موارد باقی مانده استفاده شود. اما عملا شرایط به گونه ای دیگری رقم خورد و زیاده خواهی های کاخ سفید مانع از دستیابی توافق در مدت موصوف گردید و در چنین شرایطی طرف امریکایی موضوع دو مرحله­ای شدن مذاکرات را به میان آورد که با واکنش رهبر معظم انقلاب روبرو شد و معظم له تأکید کردند که «توافق دو مرحله­ای پسندیده نیست... اگر توافقی انجام شود، باید در یک مرحله و در بردارنده کلیات و جزئیات، با یکدیگر باشد.» تیم هسته‌ای ایران نیز با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری مساله دو مرحله بودن مذاکرات را منتفی دانسته و بدین وسیله مذاکرات پس از یک وقفه بسیار کوتاه مجدداً از سر گرفته شد که پس از چندین دور مذاکرات فشرده در نهایت اعلام شد که برای همه موضوعات به راه­حل­هایی دست یافته­اند و تا هفت تیر جزئیات آن را تدوین خواهند کرد. از این رو، طرفین بیانیه­ی مشترکی را در روز 13/1/1394 برابر با دوم آوریل2015 منتشر کردند که ضمن طرح کلیات تفاهم بدست آمده، اعلام شد که در هفته‌ها و ماه‌های آینده برای نگارش متن برجام[1] شامل جزئیات فنی آن، در سطوح سیاسی و کارشناسی اهتمام خواهد شد. اما این موضوع با واکنش­های موافق و مخالف مختلفی در داخل و خارج روبرو شده است.

 حال این سوالات مطرح است که آیا این یک تفاهم خوب است؟ آیا در این تفاهم خطوط قرمز رعایت شده است؟ آیا داده­ها و ستانده­ها متوازن هستند؟ آیا آنچه اتفاق افتاده یک نوع توافق دو مرحله­ای است؟ متن بیانیه مطبوعاتی منتشره به عنوان مبانی مورد توافق دارای چه قوت‌ها و ضعف‌هایی است؟ و دو طرف چه متنی را می­خواهند به عنوان یک توافق هسته‌ای اعلام کنند؟

اهمیت موضوع

نتایج مذاکرات لوزان سوئیس و بیانیه منتج از آن یکی از رخدادهای بسیار مهم و حساس و یکی از مهم ترین اتفاقات در تاریخ پرونده هسته‌ای ایران است. اگرچه بیانیه لوزان بنا به گفته های مسئول تیم هسته‌ای یک امر قطعی و غیربازگشت­پذیر نیست با این حال، از اهمیت راهبردی آن در این مرحله از مذاکرات کاسته نمی شود و نمی توان به سادگی از آن عبور کرد یا نسبت به آن بی تفاوت بود. زیرا:

  1. این بیانیه و مباحث پیرامون آن تعیین کننده سرنوشت ملت ایران در خصوص یکی از موضوعات راهبردی و اساسی کشور است. در واقع این بیانیه یک مساله ملی است و تصمیمی در حال اتخاذ است که نه تنها سرنوشت کنونی کشور بلکه سرنوشت آینده این ملت را رقم خواهد زد.
  2. این بیانیه به مبانی مورد توافقی اشاره دارد که مبتنی بر آن می بایست راه­حل­های بدست آمده به صورت جزئی نگارش یابد. در واقع راهنما و نقشه راه نگارش جزئیات راه­حل­ها است و ابرام و اتقان آن می­تواند تأمین کننده منافع ملی باشد و در صورتی که از چنین اتقان و استحکامی برخوردار نباشد ممکن است مسیر آینده با چالش‌های راهبردی روبرو شود.
  3.  برنامه هسته‌ای ایران بر خلاف دیدگاه برخی از  افراد و جریانات، در زمره قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران و با استقلال کشور مرتبط است. بنابراین، تصمیم در این موضوع، قدرت ملی و استقلال کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «مساله هسته‌ای، خواسته عظیم ملی و حق طبیعی ملت ایران است و جمهوری اسلامی ایران عقب‌نشینی از این مساله را به معنای شکستن استقلال کشور می‌داند.» در نتیجه، اظهار نظر پیرامون آنچه در حال اتفاق است نباید کارگزاران نظام را به واکنش احساسی و غیر منطقی وادار سازد. از این رو، دولت محترم و اعضای تیم هسته‌ای باید نقدها را هر چند گزنده با آغوش باز بپذیرند. از سوی دیگر تحلیل گران و بازیگران سیاسی اعم از مدافعان و منتقدان هم باید بدانند که با یک مساله ملی روبرو هستند و نباید آن را به سطح منافع فروملی و فردی و گروهی تنزل دهند بلکه همه باید با حساسیت در جهت حفظ منافع ملی به صورت پیشبرنده و قوام بخشیدن قوت ها از یک سو و رفع نواقص و کاستی ها و جلوگیری از فریبکاری غربی ها از سوی دیگر باشد. همچنین با توجه به اهمیت این موضوع، هر نوع استفاده سیاسی توسط دولتی ها یا جریانات سیاسی برای موقعیت و منافع جناحی خود می­تواند تضعیف کننده قوت ها و فرصت های نظام در این زمینه باشد. در نهایت، مهمتر از همه این است که هیچ  یک از بازیگران نباید محصول این موضوع را مصادره کرده و همه عوامل موفقیت را به یک یا دو عامل یا به فعالیت 16 ماهه اخیر محدود سازند. تردیدی نیست که آنچه غربی­ها و بویژه آمریکایی ها را به این رساند که اعلام کنند آنها راه حل دیگری جزء مذاکره و دیپلماسی و پذیرش غنی سازی و چرخه سوخت ایران را ندارند، به مجموعه­ای از عوامل و زمینه ها بر می گردد که بویژه از سال 1382 تاکنون به صورت تدریجی و تراکمی شکل گرفته بود. در این مجموعه، در درجه اول تدابیر و هوشمندی رهبر معظم انقلاب قرار دارد، سپس مقاومت و پایداری مردم در برابر فشارهای بی­سابقه غربی‌ها، دانشمندان هسته‌ای که علی رغم تحریم های اقتصادی و فناورآنه و به صورت جهادی و با مدیریت جهادی موفق به دستیابی به فناوری نوین و پیچیده‌ای شدند و دولت های وقت بویژه تیم های هسته‌ای که از ابتدا تا کنون مسئولیت دیپلماسی هسته‌ای را برعهده گرفته اند، می باشند.

مبانی تحلیلی بیانیه

تاکنون تحلیل بیانیه لوزان با مبانی و منطق های مختلفی صورت گرفته است. برخی با اصل قراردادن متن منتشر شده از سوی کاخ سفید و اظهار نظرهای مقامات امریکا تحلیل سلبی را ارائه داده اند. برخی با اصل قراردادن دیدگاه های جناحی و با تأکید صرف بر اظهار نظرهای اعضای تیم هسته‌ای تحلیل ایجابی و بدون نقص و عیبی بازتاب داده اند و برخی دیگر به کلی گویی پرداخته و از هیچ ملاک و مبنایی برخوردار نیستند. البته برخی نیز سعی کردند با ملاک قرار دادن بخشی از دیدگاه های رهبر معظم انقلاب پیرامون خط قرمزها به تحلیل بیانیه بپردازند. اما تحلیل پیش رو مبتنی بر منطق و اصول زیر است:

  1. اصل منافع و مصالح ملی و خطوط قرمز: موضوع هسته­ای یک مساله ملی و در سطح منافع کلان نظام قرار دارد. ارزیابی از یک مساله ملی را نیز نمی توان با دید مضیق و جناحی انجام داد. لذا محک ارزیابی بیانیه لوزان خطوط قرمز ترسیم شده­ی رهبر معظم انقلاب و مصالحی است که معظم له اعلام فرموده اند. تردیدی نیست که نگاه رهبر معظم انقلاب به موضوعات از جمله مساله هسته‌ای منظومه ای است. بنابراین نمی توان با تمرکز بر بخشی از بیانات ایشان حکم کلی را استخراج نمود.
  2. اصل اعتماد به اعضای تیم هسته‌ای: با توجه به مواضع مکرر رهبر معظم انقلاب در خصوص اعضای تیم هسته ای، اصل بر اعتماد و صداقت آنها است. بنابراین براساس منطق سیاسی، بایسته‌ها و مصالح نظام نمی‌توان به گونه‌ای تحلیل کرد که مسئول و اعضای تیم هسته‌ای را غیرصالح معرفی شوند، بلکه اصل بی‌اعتمادی باید متوجه دشمن خدعه‌گر باقی بماند. 
  3. اصل مرجع بودن بیانیه و اظهار نظر تیم هسته‌ای: در این تحلیل بیانیه مشترک ظریف - موگرینی و توضیحات اعضای تیم هسته‌ای در این زمینه، به عنوان منبع اصلی تحلیل محسوب می شود. متعاقباً فکت شیت کاخ سفید و اظهار نظرهای مقامات واشینگتن از جمله اوباما و وزیر خارجه­اش نمی‌تواند واقعیت‌های مساله باشند؛ چرا که علاوه بر بی‌صداقتی حریف، واقعیت این است که آمریکایی‌ها به دنبال قانع‌سازی مخاطبان خاص خود نسبت به مذاکرات بوده و بنابراین از جنگ روانی بهره می‌گیرند.   
  4. اصل فریبکار بودن دشمن: بر کسی پوشیده نیست که سیاست امریکا بر دروغ و فریب استوار است. ملت ایران از عملکرد فریبکارانه کاخ سفید در مورد ایران بویژه پس از انقلاب و در جریان موضوع هسته‌ای ایران موارد بیشماری دیده اند. نگرانی رهبر معظم انقلاب نیز در جریان مذاکرات سال های اخیر از همین بابت است. معظم له با وجودی که اعضای تیم هسته‌ای را امین، دلسوز و مورد قبول معرفی می کنند، تصریح دارند که باید مراقب خدعه امریکا و شگردهای آن بود. «بااینکه این دوستان و این برادران برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و میدانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش میکنند، در عین‌حال من نگرانم؛ چون طرف مقابل، طرف حیله‌گری است... واقعاً خدعه‌گری می کنند؛ این ما را نگران می کند. باید مراقب شگردهای دشمن باشیم.» بنابراین اصل فریبکاری آمریکا را باید در همه شرایط مذاکرات(قبل، حین و بعد) و در همه زمان ها و در تمام رفتارها مدنظر قرار داد. از جمله اقدامات آمریکا پس از انتشار بیانیه مشترک لوزان را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد. 
  5. اصل همدلی و همزبانی دولت و ملت: نام‌گذاری هر سال توسط رهبر معظم انقلاب مبتنی بر اهداف راهبردی و شرایط محیطی است. انتخاب شعار « دولت و ملت، همدلی و همزبانی» در سال 94 ناظر بر شرایط حساس و مسایل راهبردی این سال از جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در سطح داخلی و خارجی است که بدون آن نظام جمهوری اسلامی ایران نمی تواند به اهداف استراتژیک خود دست یابد. به نظر می رسد شرایط حاکم بر روند سرنوشت ساز مذاکرات هسته‌ای در سال جاری یکی از مهمترین آنها باشد. تردیدی نیست که تصمیم گیری در موضوع پراهمیتی مانند موضوع هسته‌ای با توجه به خدعه گری و سناریوی دشمن در شکل دادن تقابل ملت با دولت مستلزم انسجام ملی است. در واقع به نظر می رسد یکی از انگیزه های اصلی طرح این شعار که معظم له «ابراز امیدواری کردند در عمل تحقّق پیدا کند و هر دو کفّه‌ی این شعار، یعنی ملّت و همچنین دولت بتوانند به معنای حقیقی کلمه عمل بکنند و آثار و نتایج آن را ببینند»، مربوط به عبور با صلابت و مقتدرانه نظام اسلامی از چالش‌هایی چون هسته‌ای است. به همین جهت ایشان تأکید کردند که« هم دولت، ملت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمیت و توانایی‌های ملت را به‌درستی بپذیرد، هم ملت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند.»
  6. اصل امکانات و مقدورات و شرایط محیطی: ارزیابی یک رفتار یا تصمیم را نمی توان بدون در نظر گرفتن امکانات و مقدورات و شرایط محیطی که در آن چالش‌ها و فرصت ها در هم تنیده اند، به درستی انجام داد. لذا نگاه آرمانی محض قادر به تبیین پدیده ها نیست کما اینکه واقعگرایی محض نیز نمی تواند درک درست و منطقی از حقیقت ارائه دهد. از همین رو است که رهبر معظم انقلاب همواره بویژه در سال های اخیر به کرات تصریح فرمودند: «آنچه ما لازم داریم، آرمان‌گرایی با نگاه به واقعیّت­ها است. واقعیّت­ها را هم باید درست فهمید، آنچه که از واقعیّت­ها موجب اقتدار است، آنها را باید شناخت؛ آنچه از واقعیّت­ها که کمبود و نقص است، آنها را هم باید شناخت؛ آنچه که مانع حرکت است، اینها را باید شناخت؛ واقعیّت­ها را باید درست فهمید.» نکته اساسی این است که مصلحت ها نیز عموماً از درون امکانات، مقدورات، چالش­ها و فرصت­های محیطی با توجه به آرمان ها و اهداف ملی مطرح می شود.  بنابراین هر نوع تحلیلی بدون در نظر گرفتن همه این عوامل در یک تصمیم گیری ناقص خواهد بود.
  7. اصل شناخت جامع از موضوع: موضوع هسته‌ای و آنچه در مذاکرات لوزان رخ داد، ضمن اینکه در برگیرنده ی ابعاد مختلف سیاسی، حقوقی، اقتصادی، امنیتی و فنی است، شامل شناخت مصالح کلان نظام نیز می شود. بنابراین تحلیل موضوع هسته‌ای مستلزم احتیاط های لازم است.

ابعاد و نکات اساسی در تبیین بیانیه مشترک

1. منابع : برای استخراج نکات اساسی توافقات به عمل آمده در مذاکرات لوزان با منابع زیر روبرو هستیم:

یک. منابع مکتوب: بیانیه مشترک ایران و 1+5 که در دانشگاه پلی تکنیک لوزان سوئیس قرائت و منتشر شد؛  فکت شیت منتشره از سوی کاخ سفید که تفسیر آمریکا از آن چیزی است که در مذاکرات لوزان بدست آمده است و خلاصه راه حل هایی که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران پس از مذاکرات منتشر کرده است.

دو. منابع شفاهی: دو دسته منابع شفاهی اصلی وجود دارد. سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا که بلافاصله پس از  پایان مذاکرات ایراد شد و مواضع بعدی وی، مصاحبه مطبوعاتی وزیر خارجه آمریکا در لوزان که پس از پایان مذاکرات انجام شد و مواضع بعدی وی، همچنین مواضع مسئول انرژی اتمی آمریکا و سخنگوی کاخ سفید و مواضع سایر وزرای خارجه 1+5 از یک سو و مواضع وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، معاونین وی، رئیس سازمان انرژی اتمی، ریاست جمهوری از سوی دیگر منابع شفاهی هستند که می توانند مبنایی برای قضاوت و داوری باشند.

 با توجه به مبانی پیش گفته در این نوشتار، تحلیل روبرو اصل را بر بیانیه مشترک ایران و 1+5 و خلاصه راه حل های وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در بخش منابع مکتوب و مواضع وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، معاونین وی، رئیس سازمان انرژی اتمی و ریاست جمهوری در بخش منابع شفاهی قرار داده است. 

2. اذعان شکست غرب و آمریکا از گفتمان مقاومت: یکی از ابعاد نتایج مذاکرات عقب نشینی آمریکا از بخشی از خواسته‌های زیاده‌خواهانه خود و اذعان بر عدم توانایی در تحمیل اراده خود بر ملت ایران از طریق ابزارهای نظامی و اقتصادی و سیاسی است. قبل از تحریم‌ها ایران چند صد سانتریفیوژ داشت و پس از تحریم­ها، سانتریفیوژهای ایران به 19 هزار دستگاه رسید. قبل از تحریم­ها، ایران چند صد کیلو گرم ذخایر غنی سازی اورانیوم داشت و پس از تحریم­ها این مقدار به حدود 10 هزار کیلوگرم رسید. پیش از تحریم­ها، غنی سازی ایران پنج درصدی بود و پس از تحریم­ها به بیست درصد افزایش یافت. قبل از تحریم­ها، سانتریفیوژهای ایران نسل اول (IR1) بود اما بعد از تحریم­ها نسل هشتم طراحی و تست شده است که 20 برابر نسل اول قدرت دارد. این پیشرفت در کنار مقاومت و پایداری ملت ایران و حمایت از سیاست ها و دیپلماسی هسته‌ای ایران، باعث شد تا مقامات امریکا به نتایج زیر برسند:

یک. اوباما: «اگر من گزینه‌ای در اختیار داشتم که در آن ایران یک یک پیچ‌ها و مهره‌های برنامه هسته‌ای خود را از بین می‌برد و امکان داشتن برنامه هسته‌ای را برای همیشه از دست می‌داد و در اثر آن، از شر همه توانایی‌های نظامی‌اش رها می‌شد، این گزینه را انتخاب می‌کردم، ولی... دوست دارم همه این را درک کنند که چنین گزینه (خاصی) در دسترس نیست، در نتیجه کاری که ما باید انجام بدهیم، این است که تصمیمی بگیریم که با توجه به گزینه‌های موجود، بهترین راه برای اطمینان از عدم‌دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای باشد.»

دو. اوباما: واقعیت این است که ما تنها سه گزینه برای حل و فصل مسئله هسته‌ای ایران داریم. نخست اینکه بتوانیم به توافقی قوی و قابل راستی آزمایی مانند این دست پیدا کنیم که به طور صلح آمیز از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند. گزینه دوم این است که تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کنیم و جنگی دیگر را در خاورمیانه آغاز کنیم. سومین (گزینه) این است که ما می توانیم خود را از مذاکرات بیرون بکشیم و تلاش کنیم کشورهای دیگر را متقاعد سازیم که به همکاری با ما برای اِعمال تحریم­های گذشته و تحریم­های جدید، همچنان ادامه دهند و صرفاً امیدوار باشیم که بهترین اتفاق ها (که به نفع ما باشد) بیافتد. این در حالی است که ما هر بار که این کار را کردیم (از مذاکرات بیرون آمدیم) ایران سر تسلیم فرود نیاورد، بلکه در مقابل، برنامه(هسته­ای) خود را پیش برد. اگر چنین شود، زمان لازم که ایران برای تولید بمب هسته‌ای به آن نیاز خواهد داشت، مدتی کوتاه خواهد بود. بنابراین مقاومت ایران و عدم توانایی هر یک از گزینه­های پیش رو باعث شد ک اوباما اذعان نماید که؛« ما از ایران انتظار نداریم تا مساله هسته‌یی‌اش را نابود کند. ایران حق دارد تا برنامه‌های صلح‌آمیزش را ادامه دهد؛ چراکه ایالات متحده مقابل بحث‌های غیرمتعارف هسته‌یی می‌ایستد و نه مسائل صلح‌آمیز».

سه. جان کری: «این که ما از ایران بخواهیم تسلیم شود عملی نخواهد بود. توافق خوب این نیست که به نفع یک طرف و به ضرر طرف دیگر باشد. این ارزیابی من و تمام شرکای ماست. ما مثل یک تیم برنامه ریزی کردیم و این بهترین راه حل بود.»

3. نگاه‌های متفاوت به بیانیه: پس از انتشار بیانیه مشترک، تحلیل های مختلفی در خصوص این بیانیه صورت گرفت. برخی نگاه مثبت حداکثری به آن داشته و با ذوق‌زدگی رضایت کامل از روند مذاکرات و نتایج آن ابراز داشتند. برخی دیگر در مقابل آن قرار گرفته و به طور کلی این بیانیه و نتایج آن را در خوشبینانه ترین وضعیت نگران کننده و در بدبینانه ترین وضعیت، آن را فاجعه آمیز خوانده اند. در این میان برخی تحلیل ها نگاه حداقلی داشته و بر این اعتقادند که مذاکرات لوزان و بیانیه منتج از آن دارای مزایا و معایبی است و معایب آن بر مزایایش غلبه دارد. تحلیل محتوای بخشی از تحلیل هایی که نگاه سلبی داشته­اند نشان می­دهد عموماً تمرکز اصلی آنها بر فکت شیت امریکا و جدی تلقی کردن اسناد منتشره از سوی این کشور، مواضع مقامات آمریکا یا تحلیل های ارائه شده از سوی تحلیل گران غربی از یک سو  و نوعی بی اعتمادی نسبت به تیم هسته‌ای کشورمان از سوی دیگر بوده است.

4. ماهیت بیانیه مشترک: وزیر خارجه و معاون اروپایی آن از قبل از انتشار این بیانیه اعلام کرده بودند که پس از رسیدن به راه حل ها بیانیه مطبوعاتی مشترکی منتشر خواهند کرد. از این رو به زعم آنها ماهیت این بیانیه مطبوعاتی یا به تعبیر بهتر سیاسی و ناظر به مبانی است که چارچوب کلی توافق را برای نگارش راه حل ها مشخص می کند. چنانچه در خلاصه راه حل های منتشره توسط وزارت خارجه چنین آمده است: «در مجموعه متضمن این راه‌حل‌ها جنبه حقوقی نداشته و صرفاً راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک را فراهم خواهد ساخت. بر این اساس تدوین برنامه جامع اقدام مشترک با مبنا قراردادن این راه‌حل‌ها در آینده نزدیک آغاز خواهد گردید.» این در حالی است که منتقدان بر این باورند که این بیانیه یک توافق واقعی است و ماهیت حقوقی داشته و برای جمهوری اسلامی ایران الزام آور می باشد. اگرچه به نظر می رسد با توجه به محتوای بیانیه، نمی توان از آن به عنوان یک توافق نام برد با این حال، چه آن را توافق بنامیم یا بیانیه، این حقیقت مسلم است که ماهیت بیانیه بیانگر نقشه راه کلی و چارچوب های مسیر است که بر مبنای آن می بایست راه حل ها تدوین گردد. بنابراین از این موضوع با توجه به موضع وزیر خارجه و معاون وی و خلاصه راه حل های منتشره توسط وزارت خارجه می توان نتیجه دیگری گرفت که آنچه اتفاق افتاد یک توافق دو مرحله‌ای  نیست. زیرا این توافق هنوز در مرحله تدوین است؛ این بیانیه قابل تغییر است؛ اعلام موفقیت در این مرحله به معنای اعلام توافق نهایی و یا حتی توافق سیاسی نیست؛ همچنین قطعیتی در دستیابی به توافق نهایی در سه ماه آینده نیز وجود ندارد و در زمان نگارش متن احتمال دارد آمریکایی ها زیاده خواهی کنند.



[1] - برنامه جامع اقدام مشترک

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۵
علی علوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی