هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

هادیان سیاسی

آخرین نظرات
  • ۳ خرداد ۹۴، ۱۸:۳۸ - قاسم صفایی نژاد
    مبارک

۳۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ب.ظ

به خانه شخصی علی عبداله صالح حمله شد

«علی‌عبدالله صالح» رئیس‌جمهور سابق یمن که به خانه شخصی‌اش ازسوی نیروهای ارتش سعودی و با سه فروند موشک حمله شد، طی اظهاراتی شدیداللحن، ضمن انتقاد از عربستان، این کشور را تهدید کرد. «علی‌عبدالله صالح» خطاب به عربستان و هم‌دستانش گفت: اگر راست می‌گویید، زمینی وارد یمن شوید، مطمئن باشید سالم از این کشور بیرون نخواهید رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۵۳
علی علوی
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ب.ظ

ماجد غماس می گوید:

«ماجد غماس» رئیس دفتر مجلس اعلای اسلامی‌ عراق می‌گوید، عوامل مادی در جذب نیروهای داعش بسیار مؤثر بوده است. او می‌گوید: «البته طبیعی است که نمی‌توان عدد دقیقی در این رابطه گفت و اطلاع موثقی از آن در دست نیست، اما آنچه منتشر و شایع شده، حاکی از این است که این گروه برای نیروهای عراقی خود ماهانه ۷۰۰ دلار و برای اعضای غیرعراقی‌اش ۱۲۰۰ دلار پرداخت می‌کند».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۵۱
علی علوی
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ

براساس اخبار دریافتی

 براساس اخبار دریافتی، کتاب «گاز دنده گاز» نوشته «علی عبدالرضایی» ازسوی نشر «بوتیمار» در بیست‌وهشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در حالی توزیع شد که در این کتاب اشعاری با درون‌مایه «روابط جنسی»، «تخریب چهره دفاع مقدس» و «توهین به ساحت رزمندگان اسلام» با استفاده از شنیع‌ترین الفاظ مشاهده می‌شود. عبدالرضایی ازجمله شاعران دین‌ستیز و مبتذل‌سراست که در لندن ساکن است و برخی از اشعارش به‌دلیل وجود الفاظ رکیک و شنیع تنها در فضای مجازی منتشر می‌شود. آثار عبدالرضایی تا پیش از دولت یازدهم به‌دلیل ابتذال فراوان به دریافت مجوز نشر موفق نمی‌شد؛ اما با روی کارآمدن دولت یازدهم، برای انتشار آثار این شاعر دین‌ستیز و هتاک تدبیری اندیشیده شده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۵۰
علی علوی
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ب.ظ

سیاست های اقتصاد مقاومتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۵
علی علوی
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ب.ظ

ارکان اقتصاد مقاومتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۴
علی علوی
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ب.ظ

گزارشی از روند تدوین بیانیه هسته‌ای سوئیس

 

گزارشی از روند تدوین بیانیه هسته‌ای سوئیس

 

 

اصول لازم الرعایه در تحلیل مذاکرات هسته‌ای

در تحلیل مباحث مربوط به مذاکرات هسته‌ای و بیانیه لوزان باید به این نکته توجه داشت که این موضوع سرنوشت جمهوری اسلامی ایران را تعیین می‌کند؛ به عبارت دیگر اگر برنامه هسته‌ای را یکی از مولفه های قدرت بدانیم به هر شکلی این مولفه بر مجموعه نظام تاثیرگذار خواهد بود، یعنی اینکه یک موضوع راهبردی است و جایگاه راهبردی در نظام دارد و با سرنوشت ملت در واقع سر وکار دارد. اگر هم در این موضوع ضعف داشته باشیم، چون با قدرت ملی و با حاکمیت ملی سر وکار دارد، باید از جایگاه بسیار مهمی برخوردار باشد. در واقع، مساله هسته‌ای به یک موضوع ملی تبدیل و همه چشم‌ها به آن دوخته شده و همه ملت با آن به مثابه یک بحث راهبردی درگیر هستند. لذا هر نوع توافق و اظهار نظر در این موضوع حساسیت خاص خود را دارد.

نکته دیگر اینکه مذاکرات هسته‌ای یک بحث دراز مدت هست و نمی خواهیم یک تصمیم برای امروز بگیریم لذا این موضوع بسیار مهم و حیاتی است و هم حساسیت دارد و هم به هر حال اینکه دغدغه دارد باید همه نگران باشیم که چگونه رقم می خورد؟ بنابراین در تحلیل مذاکرات هسته ای و بیانیه لوزان چند اصل باید مد نظر قرار گیرد:

1- اولین اصل این است که باید منافع ملی و مصالح اسلامی در اصل این مذاکره مورد توجه قرار گیرد. این که کدام جناح در این مورد چه می‌گوید و این موضوع چه ارزشی برای فلان جناح خواهد داشت و یا اینکه یک جناح چگونه‌آن را مصادره خواهد کرد، نباید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین باید برای ما که در جایگاه فراجناجی قرار گرفته‌ایم، اصل، منافع ملی و امنیت ملی است. در حالی که بررسی‌ها نشان می دهد الان با مباحثی که در جامعه انجام می‌گیرد، این اصل نه تنها مورد  توجه قرار نمی‌گیرد بلکه بعضا چه از سوی خودی های این طرف و چه از طرف مقابل، زیر پا هم ‌گذاشته می‌شود.

2- دومین اصل، اصل اعتماد است. این اصل از بایسته‌های رفتار سیاسی رهبر معظم انقلاب و امام راحل(ره) اخذ شده است، یعنی اصل بر اعتماد به کارگزاران نظام است. اصل اعتماد ملی به معنای این است که ما به کار گزاران نظام و کشور خودمان اعتماد داریم ولی به بیگانه و دشمن بی‌اعتماد هستیم. پس ما نمی توانیم تمرکز تحلیلی خود را بر فکت شیت آمریکایی‌ها قرار دهیم. یا آنچه که کری یا فابیوس یا دیگران می گویند. آنچه که از ناحیه کارگزار نظام منتشر شده، اصل و مهم است.

 3- سومین اصل، این است که ما باید مطابق با نقشه راهی که برای سال 94 توسط رهبر معظم انقلاب ترسیم شده، حرکت کنیم. این نقشه راه، ‌این است که دولت و ملت همدل و همزبان باشند. جالب است که رهبر معظم انقلاب در آن روز اول عید گفتند که من امیدوارم که ‌این نقشه تحقق عملی پیدا کند. به هر حال رهبر معظم انقلاب مدام این مباحث را مطرح می‌کنند که با واکنش های متعدد و مختلفی روبرو می شود. در اینجا می گوید من امیدوارم که به این شعار عمل کنید. معلوم است که در سال 94 با یک سری قضایایی روبرو هستیم این قضایا بدون این اصل قابل پیشبرد نیست. یعنی به عبارتی اگر ما با تهدیدات و چالش‌هایی روبرو هستیم بدون این اصل نمی توانیم از چالش ها عبور کنیم و اگر می خواهیم پیش برنده باشیم بدون این اصل نخواهیم توانست. به ویژه ‌اینکه رهبر معظم انقلاب فرمودند که دشمن به دنبال تقابل سازی ملت با دولت است. منظور از دولت، حاکمیت است. بنابراین هر نوع دو قطبی سازی در اینجا حرام می شود.

 4- چهارمین اصل، بحث فریبکار بودن دشمن و رقیب است. اگر ما می دانیم دشمن و رقیب ما خدعه گر و فریبکار است و با سناریوهای مختلف درصدد تقلب است، پس این را باید به عنوان اصل قرار دهیم. البته نباید با این اصل گزینشی برخورد کنیم و بگوییم که این اصل در زمانی است که تیم مذاکره کننده در آنجا هست. نه در همه فرایندها و  در همه موضوعات و در همه موارد باید این اصل را در نظر بگیریم، یعنی در فکت شیت آمریکایی نیز همین فریبکاری را باید ببینیم.

5- اصل پنجم، اصل بسیار مهمی است که ما معمولا غفلت می‌کنیم و آن، اصل شناخت جامع از موضوع است. ما با یک موضوعی روبرو هستیم که ‌این موضوع ابعاد تخصصی فراوانی دارد. فردی که نسبت به ‌این موضوع شناخت جامع ندارد، بدون تردید نمی‌تواند با قاطعیت بگوید که این بیانیه یک فاجعه، یا یک پیروزی در قرن حاضر بوده است. لذا بدون احتیاط نباید به ‌این بحث وارد شویم و اگر قصد اظهار نظری داریم، باید از عباراتی نظیر؛ به نظر می رسد، ممکن است این‌گونه باشد، اگر این‌گونه باشد بهتر می‌شود و این نوع واژه‌ها را به کار ببریم. قطعیت در اینجا خیلی کارساز نیست. چرا؟ چون که موضوع هسته ای هم جنبه فنی دارد، هم جنبه سیاسی دارد، هم جنبه حقوقی دارد، هم تاثیر اقتصادی دارد. سوای اینها، یک بحث مهم‌تر، موضوع مصالح نظام و کشور است. خلاف مصلحت‌ها نباید سخن گفت.

6- اصل ششم، اصل توجه به امکانات و مقدورات و شرایط محیطی است که از دل آنها مصلحت‌ها بیرون می‌آید. استنباط مصلحت‌ها از درون فرصت ها، قوت ها و ضعف ها بیرون می آید. ما چقدر بر این موضوع مسلط هستیم؟ چقدر شناخت در این  بحث داریم؟ آیا هر کس می تواند مصلحت ها را استنباط کند. در نظام جمهوری اسلامی ایران مرجع تشخیص دهنده رهبر معظم انقلاب است. پس باید دقت کنیم که رهبر معظم انقلاب موضوع را چگونه می بیند؟

7- اصل هفتم، منظومه‌ای نگاه کردن به گفتمان رهبری است. ما خیلی وقت‌ها منحرف می شویم. بعد رهبر معظم انقلاب صحبت می‌کند متوجه می‌شویم که اشتباه کردیم. این به خاطر این است که ما نگاه منظومه‌ای به سخنان ایشان نداریم. می‌آیم بخشی از صحبت آقا را می گیریم و تحلیل می کنیم. آقا در موضوع هسته‌ای یک نگاه منظومه‌ای به موضوع دارند. از سطح تحلیل فرد گرفته تا سطح تحلیل کلان، همه در درون منظومه نگاه آقا به حوزه هسته‌ای هست ولی آیا ما تا حالا این‌گونه نگاه کرده‌ایم و آمده‌ایم به همه فاکتورهایی که آقا به آنها در تحلیل یک قضیه  نگاه می‌کنند خوب نظر کنیم؟

بنابراین، اگر فردی بخواهد در یک کلام بگوید که بیانیه سوئیس موفقیت‌آمیز بوده یا نه؟ لازم است حتما به ‌این مبانی تسلط داشته باشد. اگر به‌ این مبانی  و منطق تصمیمات تسلط داشته باشد می تواند بگوید که موفقیت‌آمیز بوده یا به اصطلاح برخی دوستان، برد-  برد بوده یا نبوده است؟

نکاتی چند پیرامون بیانیه لوزان

مهمترین نکته در خصوص مذاکرات لوزان، چهار خط قرمزی بود که مقام معظم رهبری با ورودی که داشتند آنها را لحاظ فرمودند.

یکی بحث فردو بود که استقرار هزار سانتریفیوژ در فردو که در توافق نهایی به 1044 سانتریفیوژ تبدیل شد، قرار نبود حتی یک سانتریفیوژ در فردو مستقر باشد و طرف مقابل هم اعلام کرده بود که خواست ما تعطیلی کامل و مطلق فردو است. اما تاکید نظام این بود که لازم است هزار سانتریفیوژ حداقل در فردو مستقر باشد حتی اگر به آن گاز تزریق نشود.

بحث دیگر بحث R&D یا بحث تحقیقات بود. بحث تحقیق و توسعه دو شق دارد. در حال حاضر بحث تحقیقات تا حدودی حل شده، اما آن جایی که فابیوس، وزیر خارجه فرانسه تیم هسته‌ای ایران را خیلی اذیت کرد، بحث توسعه بود. توسعه، یعنی اینکه حالا که ‌این تحقیقات را انجام می‌دهیم، برای این که این تحقیقات را به تولید برسانیم باید چه کنیم؟ یعنی حال که در بیانیه مقرر و کاملا توافق شده تا در مورد آخرین نسل سانتریفیوژها، یعنی 8IR با ظرفیت 32 سو سانتریفیوژ غنی‌سازی، تحقیقات را انجام دهیم، چه زمانی به توسعه، یعنی به تولید می رسد؟ زیرا  وقتی تحقیق با توسعه انجام و همراه نشود، آن وقت می‌شود تحقیق خام. بنابراین بحث جدی دیگری که در مذاکرات مطرح خواهد شد این است که بالاخره ‌این توان تحقیقاتی کی به توسعه به مفهوم تولید می رسد. مقام معظم رهبری هم بارها این را تاکید کردند که در زمینه تحقیق و توسعه، کمترین امتیازی به طرف مقابل داده نشود.

بحث بعدی، عدم خروج مواد غنی سازی شده از کشور بود که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید کردند و با خروج آن حتی اگر آن کشور روسیه باشد مخالفت کردند. یکی از اصلی ترین دلایلی هم که ما شاهد نارضایتی روسیه بودیم، به دلیل همین مخالفت صریح جمهوری اسلامی ایران با خروج مواد غنی سازی شده است. چون ‌این مخالفت در آینده هم وجود دارد.

بحث دیگر، یک مرحله‌ای بودن توافق بود که مقام معظم رهبری بر آن تاکید ویژه داشتند. ایشان در ادامه این بحث در سخنرانی اول سال‌شان در مشهد تاکید کردند که لغو کلی تحریم‌ها جزئی از توافق است و نه نتیجه توافق. که ‌این را هم به لحاظ حقوقی مجبور شدند در داخل سند بیاورند. یعنی نیامدند یک سند روی میز بگذارند و بگویند بر اساس این سند ما تحریم ها را لغو می‌کنیم بحث لغو تحریم ها را در ماده یک مانده به آخر آوردند.

 اما در مورد این که آنچه اعلام شده توافق بوده یا بیانیه مطبوعاتی؟ باید متذکر این نکته باشیم که واقعیت امر این است که از روز اول مذاکرات که بین دو طرف اختلافاتی وجود داشته، یکی از اصلی ترین چالش‌هایی که در لوزان دو طرف با آن مواجه بودند، همین مسئله بوده است، یعنی این که اسم آن را چه بگذارند؛ توافق نامه یا تفاهم کلی یا اعلام پیشرفت؟ این موضوع یک یا دو روز بحث اصلی دو طرف را به خود اختصاص داد. امریکا می گفت باید قطعا اسم آن را توافق بگذاریم. به دلیل اینکه جان کری چندین بار اعلام کرده که تا دو هفته دیگر که قرار است تحریم های سنا دوباره به جریان بیافتد من باید این سند را به عنوان توافق، روی میز رئیس سنا قرار دهم و اعلام کنم که توافق رخ داده و بنابراین شما دیگر نمی توانید کاری انجام دهید. جمهوری اسلامی ایران بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری  و تاکیدی که‌ایشان داشتند کاملا با این مساله مخالفت می‌کرد و می‌گفت که توافق باید یک مرحله‌ای باشد تا تعهدآور باشد. کلیات و جزئیات را هم باهم در بر داشته باشد. در مجموع گفتند حالا که نمی توانیم توافق را انجام دهیم بیایم یک اعلام پیشرفت کنیم. یعنی صرفا یک کنفرانس مطبوعاتی بگذاریم و بگوییم پیشرفت‌های لازم صورت گرفته و مذاکرات را در تیرماه ادامه می دهیم. این را جمهوری اسلامی ایران قبول نکرد چون اگر اعلام پیشرفت می شد دقیقا مانند اتفاقی بود که در وین افتاد. یعنی عملا مذاکرات هیچ دستاورد ظاهری ندارد و بعضی از اعضای 5+1 از جمله خود آلمانی‌ها و حتی چینی ها گفتند ‌اینکه ما بیایم و یک هفته مذاکره کنیم و بعد از آن اعلام کنیم که صرفا یک پیشرفت صورت گرفته‌ نمی تواند آن خروجی مطلوب ما باشد. اینجا رسیدند به نظر اصلی ایران که‌ یک بیانیه مطبوعاتی منتشر شود و در آن بیانیه مطبوعاتی برخی از رئوس مسائلی که بر روی آن توافق صورت گرفته ذکر شود.

 اما در حقیقت تمام رسانه‌ها به خصوص رسانه های غربی حتی رسانه های روسی و چینی از آن به عنوان بیانیه نام نبردند و گفتند؛ «توافق لوزان». یک دلیل آن، شکل موضوع بود. در دیپلماسی آداب و اصولی هست. وقتی 6 پرچم در یک صحنه قرار می‌گیرد و نمایندگان رسمی آن کشور می‌آیند و  در مقابل آن پرچم قرار می گیرند، یعنی اینکه موضوع فراتر از بیانیه مطبوعاتی است. اما اصرار جمهوری اسلامی ایران باعث شد که نام توافق را نگذارند و البته قطعا تعهدات مترتب بر یک توافق بر یک بیانیه مطبوعاتی مترتب نخواهد بود.

 یک سری توافقات شفاهی هم صورت گرفته که ‌این توافقات شفاهی، مکتوب شده اما در سند نیامده است. دو مورد است که راجع به آن توافق هنوز صورت نگرفته؛ یکی بحث مرجع داوری است، یعنی اینکه بالاخره چه کسی توافق را داوری کند. این موضوع بسیار مهمی است. واقعا چه کسی با چه ملاک‌هایی باید تعیین کند که کدام یک از طرفین توافق را اجرا یا نقض کرده است؟ شورای امنیت سازمان ملل قهرا نمی تواند، زیرا آمریکا یکی از اعضای آن است. آژانس بین المللی انرژی اتمی هم به خاطر سو سوابقی که دارد نمی تواند داور باشد. جمهوری اسلامی ایران دید مثبتی نسبت به آژانس ندارد؛ به خصوص در دوران «آمانو» که دو پهلوترین و مغرضانه‌ترین گزارش‌ها علیه فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است. به نظر می رسد که بهترین گزینه، ‌ایجاد یک دیوان است که در حقوق بین الملل وقتی که دو کشور یا دو بازیگر که ‌اینجا 5+1 یک بازیگر کلان است، اختلافی با هم دارند می آیند تاسیس دیوان را مد نظر قرار می دهند و در قالب آن دیوان اختلافات خود را حل و فصل می کنند. این دیوان نه شورای امنیت است، نه آژانس که ‌این هم باید ساز وکارش چیده شود. بسیار مهم است که اعضای دیوان چه کسانی باشند. به نظر می رسد کشورهایی مانند عمان و سوئیس که در مذاکرات هسته‌ای هم نقش داشتند خیلی تمایل دارند که در این دیوان حضور داشته باشند.

موضوع دیگر بحث زمان رفع تحریم ها است. کلیت اینکه تحریم ها باید در ازای گام های متقابل حل و فصل شود، پیشگویی شده، اما اینکه زمان آن دقیقا کی باشد و اقدامات اعتماد ساز طرف مقابل کی باید انجام گیرد؟ مشخص نیست. آنها استدلال می کنند که به عنوان مثال الان یکی از مسائل، بحث راکتور اراک است که قلب راکتور باید تغییر کند اما تغییر قلب راکتور این طوری نیست که یک قطعه را سریع برداریم و بگوییم قلب راکتور را کندیم و فردا یک قلب دیگر را جای آن می گذاریم. نه ‌این پروسه دو تا سه سال طول می کشد. موضوع این است که ما آمدیم قلب راکتور اراک را به اصطلاح نکته‌ای که من اینجا تاکید می‌کنم از بین بردیم، تغییر قلب راکتور سه سال طول نمی‌کشد جا گزینی راکتور جدید است که بازطراحی آن طولانی می شود اما زمانی که ما قلب راکتور را برداشتیم آن موقع باید تحریم‌ها را لغو کنند. اما موضوع این است که چه زمانی این کار انجام می‌گیرد ما کی می خواهیم قلب راکتور را برداریم؟ اینها کی می خواهند تحریم ها را لغو کنند؟

 موضوع دیگر بحث فکت شیت طرف امریکایی است. تعریف فکت شیت به اجمال همان روایت است. بین بیانیه مشترکی که آقای ظریف در لوزان خواند با آن فکت شیت طرف آمریکایی، واقعا تفاوت جدیی وجود داشت اما اینجا یک نکته‌ای است که موضوع را یک مقداری پیچیده می کند و آن اینکه به نظر می رسد طرف آمریکایی بخشی از توافقات شفاهی را که قرار نبوده منتشر شود، در داخل فکت شیت خود مطرح کرده است. البته کاملا اطمینان وجود ندارد نسبت به‌این مساله، دلیل این که ‌این  تفاوت ها وجود دارد موضوع بسیار مهمی است. این که همه طرف‌ها مدعی هستند که راست می‌گویند و در عین حال همه هم دروغ می گویند، به خاطر این است که به لحاظ روانی یک چنین بازی الان اتفاق افتاده است. طرف مقابل می گوید که تحریم ها تدریجی برداشته می شود درست است چون که تحریم‌های تسلیحاتی، حقوق بشر و تحریم‌هایی که در حوزه به قول خودشان تروریست اعمال شده، این‌ها قرار نیست برداشته شود. اما وقتی که آقای ظریف می‌گویند که تحریم‌ها قرار است یک جا برداشته شود، بحث برداشته شدن تحریم‌هایی مانند سوئیفت، نقل و انتقال بانکی، تحریم های نفتی، تحریم های فلزات گرانبها، خودروسازی و غیره است که‌اینها بله پیش بینی شده که به شکل فوری برداشته شود اما به عنوان مثال تحریم ها علیه اشخاص قرار نیست فوری برداشته شود. تحریم هایی که علیه به عنوان مثال بحث موشکی جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده ‌این هم قرار نیست برداشته شود. اینجا یک سوالی به ذهن می‌آید که نکند که ‌این تحریم ها با همدیگر تداخل داشته باشند. یعنی طرف مقابل می گوید بله ما تحریم مثلا حوزه اقتصادی خاص را به خاطر هسته‌ای برمی داریم اما به خاطر مبارزه با تروریسم باقی می گذاریم. ‌این هم موضوعی بوده که از اول با طرف مقابل این شرط مطرح بوده که تحریم‌هایی که در حوزه هسته‌ای اعمال شده برداشته شود.

شش ماه قبل یک جلسه خصوصی که آقای عراقچی با رسانه های خاص حوزه سیاست خارجی داشتند اعلام کردند که بحث تمرکز غنی سازی فقط در نطنز مد نظر تیم است اما بعد مقام معظم رهبری تاکید کردند که باید در فردو هزار سانتریفیوژ مستقر باشد تا این آمادگی را داشته باشد که با تزریق گاز دوباره احیا شود. به عبارت دیگر، فردو نوعی پشتیبان و جایگزین برای نطنز به حساب می‌آید.

اما اول تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایده آلش این بود که غنی سازی صرفا در نطنز ادامه پیدا کند و بقیه فعالیت ها در یک حد متعارف و در حد تحقیقاتی حفظ شود. هر چند که درست است که اعلام می‌کنند که فردو فقط ممکن است صرفا به ماکت تبدیل شود. اما قرار است که 1044 سانتریفیوژی که در توافق آمده به نوعی در فردو تنظیم و مستقر شود که اگر طرف مقابل زیر تعهدات خودش بزند، در این مدت با تزریق گاز و مواد لازم سانتریفیوژها در جا فعال شود. یعنی فردو حکم انبار برای سانتریفیوژها را ندارد. اما درعین اینکه ما بیایم بگوییم که فردو به یک کارگاهی تبدیل می شود که حدود نصف نطنز فعالیت می کند نه ‌این طوری هم نیست، یعنی فردو در یک حالت آماده باش به لحاظ هسته‌ای به سر می برد.

نکته بعدی که در سوال‌ها زیاد پرسیده می شود، بحث امضای پروتکل الحاقی است. طرف مقابل این را از تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان خواسته و از این طرف هم تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشور مان از امریکا خواسته که تحریم جدیدی را وضع نکند یا توافق نهایی برای درگیری را به کنگره نبرد. حال سوال این است که امضای پروتکل عملی است یا خیر؟

در کشور ما برای اجرای پروتکل الحاقی دو حالت وجود دارد؛ اگر بخواهیم به شکل بنیادی پروتکل الحاقی را بپذیریم  نیاز به تصویب مجلس شورای اسلامی است، یعنی باید برود در صحن علنی مجلس رای گیری شود. اما گزینه دوم این است که همان طور که هم در زمان آقای لاریجانی که با سولانا، رئیس اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا مذاکره داشت و هم در زمان آقای جلیلی به یک نحوی اجرا می‌شد، نیازی به تصویب مجلس نداشته باشد، یعنی نمی‌پذیریم که پروتکل الحاقی را کاملا اجرا کنیم بلکه برخی بندها و مفاد مهم پروتکل الحاقی را به شکل داوطلبانه اجرا می‌کنیم.

اما تعهد طرف مقابل به چه نحوی است؟ بحث 67 سناتور آمریکایی بسیار جدی است. سنای آمریکا صد سناتور دارد که از آن صد نفر در حال حاضر 54 نفر جمهوری‌خواه و 46 نفر دموکرات هستند. باید 67 سناتور آمریکایی رای بدهند تا ‌اینکه توافق هسته‌ای برای تصمیم نهایی به سنا بیاید. الان(زمان تهیه این مطلب که حدود 10روز قبل بوده) تلاش آنها به 63 سناتور رسیده و 4 سناتور تا رسیدن به قدرت خنثی‌سازی وتوی رئیس جمهور آمریکا فاصله دارند. چون برخی از دموکرات ها هم مخالف کامل توافق هسته‌ای هستند. در جریان تصویب تحریم های کمیته خزانه داری سنای آمریکا در کمیته داخلی تصویب شد و به صحن سنا برده نشد. کمیته خزانه داری سنا 18 عضو داشت سه نفر رای مخالف دادند 9 جمهوری خواه عضو و 6 دموکرات رای موافق دادند، یعنی حتی در یک کمیته ساده خزانه داری 6 دموکرات از 9 دموکرات خواستار این بودند که تحریم های جدید علیه ایران وضع شود. در این موارد به لحاظ حقوقی رییس جمهور امریکا این اختیار را دارد که اعلام کند من به عنوان رییس جمهور امضا نمی‌کنم و آن را به شورای امنیت ببرد و ذیل همان فصل 7 قرار دهد. در این صورت در  چهارچوب حقوقی مربوط به سازمان ملل مورد بررسی قرار می گیرد و آمریکا هم ملزم می شود که طبق دستور سازمان ملل آن را اجر کند. اما این فرایند یک فرایند ساده نیست. اگر سناتورهای سنا 67 نفر بشوند،آن موقع کار اوباما بسیار دشوار است؛ چون باید رای اکثریت را نادیده بگیرد.

نکته بعدی این است که در دو سال آینده که انتخابات ریاست جمهوری امریکا برگزار شود چه اتفاقی می‌افتد؟ هیلاری کلینتون فعلا در نظرسنجی‌های انتخاباتی بیشترین درصد را دارد و حتی بعضی از زنان حزب جمهوری‌خواه و طرفدار این حزب نسبت به ‌اینکه هیلاری کلینتون رییس جمهور بعدی آمریکا باشد تمایل دارند و فعلا در نظرسنجی‌ها وی بالا است، یعنی الان تمام نظرسنجی‌هایی  که برگزار شده، چه از سوی حزب جمهوری‌خواه و چه از سوی حزب دموکرات، اعلام می‌کند که هیلاری کلینتون رییس جمهور بعدی امریکا است. هیلاری کلینتون طرفدار این توافق است هرچند که ملاحظاتی نسبت به آن دارد اما طرفدار توافق است. رقیب هیلاری کلینتون، جب بوش، برادر جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکاست که اعلام کرده من زیر بار این توافق نمی روم، یعنی حضور جمهوری خواهان در قدرت قطعا توافق را تهدید می‌کند حتی اگر سازمان ملل متحد توافق را تایید کرده باشد. بنابراین دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید آمادگی این را داشته باشد و این نکته را از الان به عنوان یک احتمال در آینده پژوهی خود نسبت به مذاکرات مد نظر قرار دهد که حضور یک جمهوری خواه در کاخ سفید می تواند مترادف با این باشد که آمریکا به راحتی از الزامی که شورای امنیت برای آن ایجاد کرده عبور کند و توافق را لغو کند. باید این احتمال را در نظر بگیریم.

نکته بعدی این که نگاه سیاسی نسبت به توافق هسته‌ای که بیشتر در بعد رسانه‌ای نمود دارد اکثر رسانه ها در خارج از کشور، چه رسانه های ضد انقلاب ایرانی چه رسانه هایی مانند آسوشتیدپرس و نیویورک تایمز و غیره که در جریان مذاکرات هسته‌ای هم خبرنگارانشان حضور فعال و معناداری داشتند و چندین بار هم با ارسال یک سری خبرهایی فضای مذاکرات را تحت تاثیر قرار دادند، تلاش کردند تا مذاکرات هسته‌ای را دستاورد دولت فعلی ایران جلوه دهند. این در حالی است که مذاکرات یک سال و نیمه نبوده و یک دوره ده ساله داشته است. نکته بسیار مهم تر این است که ده سال قبل ما یک سانتریفیوژ هم نداشتیم و موقعی که در مذاکرات سعد آباد از وزیر امور خارجه فرانسه  خواسته شد که ما چند عدد سانتریفیوژ برای آموزش دانشجویان ایران به کلاس ها بفرستیم آنها مخالفت می کردند اما الان ما با حدود 19 هزار سانتریفیوژ پای میز مذاکره رفتیم. این امر نشان دهنده‌ این است که‌ مقاومت پشت میز مذاکرات هم پاسخ داده و مطمئنا اگر این 19 هزار سانتریفیوژ نبود قطعا طرف مقابل و حتی چین و روسیه هم زیر بار این توافق نمی‌رفتند.

بنابراین در تحلیلی واقع بینانه باید این بیانیه را محصول مقاومت گذشته در این ده سال دانست البته توان تیم مذاکره کننده هسته‌ای در مذاکرات هم بی تاثیر نبوده است. نقش آقای ظریف، روانچی و عراقچی را نباید نادیده گرفت. تلاش آقای صالحی هم که شاگرد خود وزیر انرژی آمریکا در دانشگاه ام ای تی بوده موثر واقع شده است. خلاصه این که تیم فعلی هم به لحاظ شناخت از طرف مقابل، هم به لحاظ فن مذاکره و آداب کنسولی، هم به لحاظ تسلط به زبان انگلیسی، هم به لحاظ رشته تحصیلی که همه ‌این اعضای تیم تحصیل کرده حقوق بین الملل عمومی و روابط بین الملل بودند و تیم واقعا متبحری بوده است. به هر حال تعداد سانتریفیوژها و صدور بیانیه عملا محصول تلاش این ده سال گذشته بوده و فارغ از اینکه چه دولتی سر کار بوده و چه رویکردی وجود داشته، محصول تلاش دانشمندان هسته‌ای و تلاشی بوده که جمهوری اسلامی ایران در خصوص پیشبرد این فن‌آوری هسته‌ای داشته است.

 رفتار شناسی بازیگران بیانیه هسته‌ای

در بررسی مباحث مربوط به بیانیه لازم است درباره رفتار هر یک از کشورهای 1+5 که در  صدور بیانیه لوزان نقش داشتند ارزیابی داشته باشیم. اینکه هر یک از این بازیگران با چه رویکردی در پشت میز مذاکره حاضر شدند و چه تاکتیکی پشت میز مذاکره داشتند، پرسش مهمی است که برای تحلیل بحث موثر است.

 برخلاف برخی القائات هنوز معادله تمام نشده است، یعنی مسیر اصلی که باید طی سه ماه آینده طی شود هنوز پابرجاست و با ظرافت خاصی باید پیموده شود؛ بنابراین رصد رفتار کشورهای مذاکره کننده هسته‌ای پای میز مذاکره و اینکه آنها طی سه ماه ‌آینده چه رفتاری را در پیش می‌گیرند، خود یک موضوع مهم است.

1- رفتار روسیه؛ سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نسبت به دیگر وزرای امور خارجه، کمترین حضور را در مذاکرات هسته‌ای لوزان داشت. نکته‌ای که باید تاکید کرد این است که معاون وی که به جای لاوروف در این مذاکرات شرکت می‌کرد، با وجود این که نقش بازدارنده‌ای در مذاکرات ایفا نمی‌کرد، در عین حال نقش تسریع‌کننده را هم ایفا نکرد و در مذاکرات حالتی خنثی داشت. در حالی که در جریان امضای توافقنامه اقدام مشترک در ژنو در آذر1392 لاوروف اصلی‌ترین و قوی‌ترین حضور و نقش را داشت. لاوروف در آن زمان برخلاف نظر کاترین اشتون که می‌گفت بعد از سپری شدن دو سه روز از مذاکرات، وزرا وارد ژنو شوند، داوطلبانه زودتر از همه وارد شد و در توافق ژنو و امضای آن بسیار نقش داشت اما این دفعه نقشی کاملا انفعالی داشت. این نکته‌ای است که باید مد نظر قرار گیرد. همچنین در روز قرائت بیانیه نیز در مقابل پرچم روسیه حتی خود ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه نایستاده بود بلکه یکی از مدیران کل سیاسی وزارت خارجه این کشور در کنار پرچم روسیه قرار داشت. در صورتی که بقیه اعضای نشست لوزان در حد وزیر بودند. این قبیل تحرکات در دیپلماسی تصادفی نیست و به نظر می رسد که روسیه می خواست پیام مشخصی را بدهد.

در خصوص دلیل این رفتار باید به چند نکته اشاره کرد: اولا زمانی که سند ژنو امضا شد هنوز درگیری های اوکراین بین دو طرف شروع نشده بود و آن موقع روسیه و غرب همگرایی بیشتری با هم داشتند. ثانیا نکته مهمتر بحث خروج مواد غنی سازی شده از ایران به روسیه بود که بنا بر تاکید مقام معظم رهبری، جمهوری اسلامی ایران زیر بار این مساله نرفت. این موضوع برای روسیه خوشایند نبود. لذا بعد از مذاکرات، لاوروف نخستین فردی است که اعلام کرد هنوز مساله تحریم‌ها حل و فصل نشده است. لازم به ذکر است بعد از آنکه بیانیه مشترک مطبوعاتی قرائت شد دو تن از سیاست‌مداران به شکل صریح اعلام کردند که مساله تحریم ها باید حل شود؛ یکی فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه و یکی هم لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه. سخنان اخیر لاوروف هم خود به نوعی سیگنال دادن به جمهوری اسلامی ایران بود. وی اعلام کرد جمهوی اسلامی ایران طی سال‌های آینده محدودترین کشور به لحاظ کنترل بین المللی خواهد بود. گفتن این جمله در چنین فضایی یک سیگنال مثبت برای کشور ما محسوب نمی‌شود. از این رو، به نظر می‌رسد که دستگاه سیاست خارجی ما مانند گذشته (آذر ماه) وارد مذاکرات فشرده‌ای با روس‌ها بشود و حتی ممکن است در این خصوص دیدارهایی هم بین روحانی و پوتین انجام گردد.

2- رفتار چین؛ در خصوص چین و نقشی که این کشور در مذاکرات لوزان داشت، باید گفت که چین با یک شیفت در سیاست خارجی خود مواجه شد. موقعی که مذاکرات هسته‌ای شروع شد، چین طرفدار حل مذاکرات به شکل کامل بود. دلیلش هم این بود که برای منافع اقتصادی خود به یک خاورمیانه امن نیاز داشت اما بعد از اینکه اتاق فکرهای امریکا به این جمع بندی مشترک رسیدند که آمریکا باید در سال 2012 یک شیفت راهبردی از خاورمیانه به خاور دور داشته باشد که در حقیقت حیاط خلوت چین به حساب می‌آید، چین به ‌این نتیجه رسید که اگر امریکا بیشتر در خاورمیانه درگیر شود به شکل خودکار تمرکزش بر حیاط خلوت پکن کمتر می شود. بنابراین چین هم در اینجا نه نقش بازدارنده و نه نقش پیش‌برنده را ایفا کرد و حدودا مثل مذاکرات آذر ماه وین رفتار کرد. لذا وزیر امور خارجه چین در ساعات آخر مذاکرات وارد شد. این‌ها همه سیگنال‌های رفتاری بود که در بین مذاکرات مخابره می شد. جمله معروفی است که می گوید90 درصد زبان دیپلماسی با ایماء و اشاره و رفتارهایی است که عملا بیان و مکتوب نمی شود ولی پیام خاصی از آن استنباط می شود که موضع طرف مقابل چه چیزی می تواند باشد.

3- رفتار انگلیس؛‌ کشور انگلیس به عنوان سومین بازیگر وابسته به کشور امریکا، مانند دفعات قبل - البته‌ این بار وزیر امور خارجه انگلیس فیلیپ هاموند بود - با یک دغدغه اصلی وارد مذاکرات شد و آن هم انتخابات خود انگلیس بود. هاموند متزلزل‌ترین وزیری بود که نمی دانست تا سه ماه‌آینده که قرار است توافقنامه نهایی امضا شود، وی در سمت خود می‌ماند یا نه؟ چون در نظرسنجی‌های انتخاباتی انگلیس، دو حزب کارگر و محافظه‌کار پابه پای هم پیش می روند. هرچند که احتمال پیروزی دیوید کامرون 50 درصد است اما احتمال شکست هم وجود دارد. ضمن اینکه اگر در انتخابات هم پیروز شود امکان تغییر وزیر امور خارجه وجود دارد. بنابراین هاموند عملا با یک تمرکزکامل پای میز مذاکره حضور نداشت. لذا مواضعی که هاموند در بین میز مذاکرات می گرفت اوایل یک مواضع بینابین بود مثلا می گفت: اختلافات وجود دارد اما مذاکرات رو به پیشرفت است. نکته جالب این است که او نخستین فردی بود که اعلام تفاهم کرد. عملا هاموند در روز 12 فروردین اعلام کرد که ما سر مسائل کلیدی به تفاهم رسیده ایم اما اختلافات جزئی باقی مانده که باید حل و فصل شود.

 4- رفتار فرانسه؛ حضور فرانسه بسیار مبهم است. فابیوس این دفعه وقتی در مذاکرات لوزان حضور پیدا کرد ترجیح داد مانند مذاکرات ژنو سال 1392، به صورت مستقیم میز مذاکره را به هم نریزد. این برای او بسیار مهم بود چون این کار فابیوس هزینه های زیادی داشت. بعد از اقدام فابیوس در ماجرای توافق نامه ژنو بسیاری از کمپانی ها و شرکت‌های فرانسوی عملا به دشمن دولت اولاند تبدیل شدند. خبری هم در این خصوص بود که اشاره به آن خالی از لطف نیست؛ بعد از اینکه فابیوس توافق ژنو را به هم زد آقای آهنی سفیر کشورمان در پاریس جلساتی را با کمپانی‌های خودروسازی گذاشت و از آنها خواست که به دولت فرانسه فشار بیاورند. آن فشارها در آن مقطع نتیجه داد، یعنی عملا فابیوس و اولاند متوجه شدند که نمی توانند در مقابل کمپانی‌های قدرتمند فرانسوی که در مواردی از دولت هم قدرت‌شان بیشتر است، قدرت نمایی کنند؛ لذا این بار فابیوس نیامد به شکل مستقیم نقش برهم زننده بازی را ایفا کند بلکه این نقش را بیشتر در پشت پرده ایفاء کرد. 

یکی از مسائلی که فابیوس روی آن به شدت تاکید داشت و در مذاکرات بر آن مانور می داد؛ بحث طولانی شدن مدت زمان بازرسی‌ها از برنامه هسته‌ای ایران بود. فابیوس حتی با آن بازه زمانی ده ساله که اوباما برای عادی سازی پرونده هسته‌ای ایران تعیین کرد، مخالفت کرد و اعلام کرد که باید این زمان بین 5 تا 15 سال دیگر تمدید شود. این رویکرد فابیوس پشت میز مذاکره بود. در عین حال نکته‌ای که وجود داشت، این بود که جمهوری‌خواهان آمریکا و سناتورهای  حزب جمهور خواه صراحتا اعلام کردند که نماینده ما در مذاکرات اوباما نیست. در همین مذاکرات هسته‌ای «تام کاتن» سناتور حزب جمهوری خواه که یکی از اصلی ترین طرفداران تحریم های جدید علیه‌ایران است، اعلام کرد که دولت سوسیالیست فرانسه نماینده ما در مذاکرات هسته‌ای است و قبلا همین را نتانیاهو اعلام کرده بود.

موضوع دیگری که فابیوس را همچنان با گارد بسته پای میز مذاکره نگه داشت، بحث صادرات به حوزه کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس بود که در سال 2012 و 2013 به شکل رندوم 43 درصد افزایش پیدا کرده و از زمان حضور اولاند در کاخ الیزه‌ این روند سیر تصاعدی داشته است. فرانسه می خواهد ‌این روند ادامه پیدا کند. مقامات عربستان سعودی، امارات و قطر به فابیوس قبلا اعلام کرده بودند که اگر  مانع جدی در مقابل مذاکرات به وجود نیاورد و قدرت مانور ایران را کمتر نکند، در آن صورت عملا معاملات تسلیحاتی آنها به ‌این شکل باقی نخواهد ماند.

 نکته سوم شخصیت فابیوس است که فردی یهودی زاده است و ارتباطات خاصی هم با رژیم صهیونیستی دارد.

 موضوع چهارم که در خیلی از تحریم‌ها مفقود است حمایت مستقیم و صریح حزب سوسیالیست فرانسه از گروه منافقین است. سوسیالیست‌های فرانسه اصلی‌ترین حامی منافقین محسوب می شوند و دوران حضور سوسیالیست‌ها را معمولا بهشت منافقین می‌گویند. در حالی‌که وقتی ژاک شیراک در قدرت بود مریم رجوی به زندان افتاد و بعد هم قضیه خودسوزی چند تن از اعضای منافقین در مقابل مقر سازمان ملل اتفاق افتاد اما حزب سوسیالیست این رویکرد را ندارد. در زمان میتران در گذشته و چه در زمان فعلی، عملا سوسیالیست ها اصلی ترین حامیان منافقین بودند و در تبلیغات حتی انتخاباتی حزب سوسیالیست فرانسه منافقین در ستادهای انتخاباتی آنها نقش مهمی را دارند. بنابراین حزب سوسیالیست فرانسه که الان فابیوس نماینده آن در مذاکرات هسته‌ای است ملاحظات منافقین را هم در نظر می گیرد. در سه ماه‌آینده هم فابیوس همین رویکرد را ادامه خواهد داد. وی بعد از بیانیه مشترک نخستین فردی بود که اعلام کرد تحریم‌ها هنوز حل و فصل نشده و زمان‌بندی آن هنوز مورد توجه طرفین قرار نگرفته و باید روی این مساله بحث شود.

5- رفتار آلمان؛‌ مورد بعدی «اشتاین مایر» وزیر امور خارجه آلمان است. اشتاین مایر فردی سوسیال دموکرات است که در کابینه مرکل به شکل تحمیلی حضور دارد. مرکل دموکرات مسیحی است و از حیث سیاسی با حزب اشتان مایر اختلافات جدی دارد. حتی در انتخابات دو دوره گذشته اشتان مایر و مرکل رقیب انتخاباتی هم بودند اما بعد از اینکه مرکل نتوانست با احزاب همپیمان خود دولت تشکیل دهد مجبور شد از سوسیال دموکرات‌ها برای تشکیل یک دولت ائتلافی سیاه و سفید دعوت کند. یعنی دو حزبی که کاملا با هم تعارض دارند. در چنین فضایی اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان شد. با این حال در مذاکرات هسته‌ای وی در یک تقسیم کار با وزرای امور خارجه انگلیس و فرانسه، تصمیم گرفتند که مواضع منفی را اشتاین مایر مخابره کند. به دو دلیل؛ یکی این که فابیوس و هاموند نمی خواستند خودشان را در مقابل دوربین های خبرنگاران قرار دهند و عواقب و تبعات منفی کار خود را تحمل کنند و دوم این که اعضای 5+1 معتقد بودند اگر از جانب سوسیال دموکرات‌ترین فرد حاضر در صحنه مذاکرات هسته‌ای که مواضع نرمی نسبت به ‌ایران دارد، سیگنال ها و پیام های هشدار آمیز مخابره شود آن وقت جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره دستش می آید که مذاکره چه طوری است. لذا اشتاین مایر دو بار در بین مذاکرات هسته‌ای از وقوع بحران در مذاکرات خبر داد؛ یکی در روز چهارم مذاکرات و یکی در روز هفتم مذاکرات که گفت؛ در میان مذاکرات یک بحران هایی به وجود آمده و حالا باید ببینیم بحران ها حل و فصل می شود یا خیر؟

6- رفتار آمریکا؛ موضع امریکا هم کاملا مشخص بود واقعیت امر این است که بعد از سخنرانی نتانیاهو در کنگره، ‌این بار «جان کری» خیالش یک مقداری از قبل راحت تر بود چون دیگر عملا آن کریدور ارتباطی بین خود و لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به خاطر تیره و تار شدن روابطی که سر سخنرانی نتانیاهو وجود داشت تا حد زیادی بسته شده بود و دیگر عملا در میانه راه با مزاحمت های لیبرمن مانند دفعه قبل سر امضای توافق نامه ژنو مواجه نبود. از طرف دیگر چون جان کری خودش مذاکرات آذر 1392 را به هم زده بود این بار می دانست که دیگر نمی تواند این ریسک را تکرار کند. در جریان مذاکرات وین بعد از آن که همه توافقات انجام شده بود، در دقیقه 90 به خصوص بعد از دیدار کری و سعود الفیصل که به فرودگاه وین آمد و گفت باید مذاکرات تا چند ماه دیگر تمدید شود. عملا کری هر چه توافق شده بود را کنار گذاشت. این رویکرد به همین صورت طی سه ماه‌آینده ادامه خواهد داشت و هیچ یک از این کشورها در حالت فعلی تمایل ذاتی ندارند که‌این رویکرد را تغییر دهند، مگر این که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان بخواهد در زمینه تغییر رفتار آنها اقدامی انجام دهد.

بنابراین، در یک جمع بندی مختصر می‌توان گفت باید در خصوص تغییر رفتار کشورهایی مثل فرانسه که مواضع آنها تغییرناپذیر می‌نمایاند، باید از راه‌های دیگری برای تاثیرگذاری بهره برد. به عنوان نمونه، در مورد فرانسه که بیشترین کارشکنی را به نمایندگی از رژیم صهیونیستی علیه ایران در مذاکرات هسته‌ای داشت، تنها راه آن است که دوباره از فشار کمپانی‌های خودرو سازی استفاده شود.

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۱
علی علوی

به نقل از واحد مرکزی خبر، شبکه العالم در خبری فوری از سقوط هشت پایگاه نظامی عربستان سعودی در حمله قبایل یمنی خبر داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۸
علی علوی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار وزیر و مسئولان آموزش و پرورش و جمع زیادی از معلمان سراسر کشور ضمن تبیین جایگاه بی بدیل آموزش و پرورش و همچنین نقش بسیار مهم و تأثیرگذار معلم در تربیت نسلی با ایمان، دانا، روشن بین، دارای اعتماد به نفس، پرنشاط و امیدوار، تحقق چنین اهداف والایی را در گرو اجرای منسجم و کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دانستند و تأکید کردند: مسئولان دولت بویژه مسئولان اقتصادی باید نسبت به آموزش و پرورش و مسائل معیشتی معلمان نگاه ویژه و فراتر از دستگاههای دیگر داشته باشند و بدانند هرگونه هزینه در این مجموعه، سرمایه گذاری برای آینده و ایجاد ارزش افزوده است.


ایشان همچنین با اشاره به تهدیدهای اخیر مقامات رسمی آمریکا همزمان با برگزاری مذاکرات هسته ای تأکید کردند: من موافق مذاکره زیر شبحِ تهدید نیستم. مسئولان سیاست خارجی و مذاکره کنندگان باید خطوط قرمز و اصلی را به دقت رعایت کنند و همزمان با ادامه مذاکرات، باید از عظمت و هیبت ملت ایران نیز دفاع کنند و زیر بار هیچ تحمیل، زور، تحقیر و تهدیدی نروند.


رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود با گرامیداشت خاطره شهید آیت الله مطهری، مهمترین ویژگی ایشان را، معلم بودن همراه با اخلاص و تلاش خستگی ناپذیر دانستند و با اشاره به نقش بی بدیل آموزش و پرورش در ساختن آینده کشور، گفتند: در آموزش و پرورش، معلم کانونی ترین و تأثیرگذارترین نقش را در شکل دهی شخصیت فکری و روحی دانش آموزان و نسل آینده کشور دارد به گونه ای که حتی پدر و مادر و محیط زندگی چنین تأثیرگذاری بر دانش آموز ندارند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: با توجه به جایگاه آموزش و پرورش و معلمان در آینده کشور، هرگونه هزینه در این بخش، در واقع سرمایه گذاری است.


ایشان با تأکید بر اینکه باید با چنین نگاهی، برای اقتصاد آموزش و پرورش برنامه ریزی شود، به نقش معلم در تربیت انسانهای بزرگ و شخصیت های برجسته اشاره کردند و گفتند: وظیفه معلم تربیت نسلی با ایمان، دانا، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده، با نشاط، روشن بین، با اراده و دارای سلامت جسمی و روحی است.


رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: وظیفه معلم در واقع ایجاد جامعه انسانی برتر و والاتر است که در امتداد وظیفه انبیاء یعنی تعلیم و تزکیه است.


حضرت آیت الله خامنه ای محقق شدن رسالت واقعی معلمان را نیازمند الزاماتی دانستند و گفتند: یکی از این الزامات توجه به مسئله معیشت معلمان است. مسئولان دولتی بویژه مسئولان اقتصادی باید با وجود محدودیت ها، نگاه ویژه ای به آموزش و پرورش و معلمان داشته باشند و آن را در مسائل اولویت دار خود قرار دهند.


ایشان با تأکید بر اینکه اگر درخصوص مسئله معیشت معلمان غفلت شود، دشمن سوءاستفاده خواهد کرد، افزودند: البته معلمان انسانهای مؤمن، نجیب و هوشیاری هستند و متوجه توطئه های دشمنان و افراد کینه توز نسبت به نظام اسلامی هستند که می خواهند به بهانه معیشت معلمان شعارهای فتنه گرانه و خطی و سیاسی مطرح و برای نظام دردسر درست کنند.


رهبر انقلاب اسلامی، موضوع دانشگاه فرهنگیان را نیز از جهت آنکه جذب و آموزش معلمان از طریق آن انجام می شود، بسیار مهم دانستند و تأکید کردند: همه فرآیندها در این دانشگاه بویژه بررسی صلاحیت ها برای جذب معلمان، محتوای دروس و انتخاب اساتید و اعضای هیأت علمی باید سالم و مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب باشد.


حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، و تأیید آن از جانب کارشناسان زبده و برجسته، افزودند: لازمه نتیجه بخش بودن این سند، اجرای منسجم و کامل مواد آن است و اگر بخشی از سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش اجرایی شود و بخش دیگری مورد غفلت قرار گیرد، این سند تأثیرگذار نخواهد بود و تحولی رخ نخواهد داد.


ایشان لزوم آشنا کردن بدنه آموزش و پرورش و معلمان با مطالبات این سند را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: در این خصوص دستگاههای تبلیغاتی بویژه صدا و سیما باید به کمک آموزش و پرورش بیایند.


رهبر انقلاب اسلامی استفاده از ظرفیت برنامه ششم که انشاالله بر اساس سیاست های کلی در آینده تدوین خواهد شد، و نگاه ویژه در این برنامه به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را ضروری برشمردند و خطاب به مسئولان آموزش و پرورش تأکید کردند: مراقب باشید برنامه های سطحی و روزمره جایگزین تحول بنیادین در آموزش و پرورش نشود.


حضرت آیت الله خامنه ای شرایط کشور را مهیا و آماده برای تحول اساسی در آموزش و پرورش دانستند و گفتند: امروز خوشبختانه کشور دارای ثبات و امنیت است و مسئولان دولتی با علاقه مندی مشغول کار هستند و در چنین شرایطی، زمینه برای کیفی کردن آموزش و پرورش و رساندن آن به نقطه مطلوب فراهم است.


ایشان در پایان این بخش از سخنان خود با تجلیل مجدد از معلمان گفتند: من از همین جا به همه معلمان سراسر کشور سلام و درود می فرستم.


رهبر انقلاب اسلامی بخش دوم سخنان خود را به موضوع نحوه برخوردهای اخیر مقامات رسمی امریکا با ملت ایران، همزمان با مذاکرات هسته ای، اختصاص دادند و نکات مهمی را بیان کردند.


حضرت آیت الله خامنه ای ابتدا به یک واقعیت انکارناپذیر اشاره کردند و گفتند: در طول 35 سال گذشته، دشمنان نظام اسلامی با وجود رجز خوانی های فراوان، اما همواره متوجه عظمت و هیبت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی بودند.


ایشان تأکید کردند: این هیبت و عظمت، متوهمانه نیست بلکه واقعی است زیرا کشور بزرگ ایران با جمعیتی بیش از هفتاد میلیون، دارای سابقه فرهنگی و تاریخی اصیل و عمیق و شجاعت و عزم مثال زدنی است.


رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این ملت همواره از هویت و شخصیت خود دفاع کرده است خاطرنشان کردند: در هشت سال دفاع مقدس، همه قدرتهای جهان تلاش کردند تا این ملت را به زانو درآورند اما نتوانستند، بنابراین باید این عظمت و هیبت را حفظ کرد.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: به اذعان آشکار و پنهان بسیاری از مسئولان سیاسی کشورهای گوناگون، اگر تحریم ها و فشارهای کنونی بر ضد ملت ایران، علیه هر کشور دیگری اعمال می شد، آن کشور منهدم می شد اما جمهوری اسلامی ایران مقاوم و استوار ایستاده است.


ایشان تأکید کردند: این مسائل، موضوعات کوچکی نیستند، ولی تبلیغات جهانی همواره تلاش داشته است مردم کشورهای مختلف از واقعیات ایران مطلع نشوند اما بسیاری از ملتها نیز این واقعیات را می دانند و مسئولان سیاسی دنیا هم به خوبی به این واقعیات واقف هستند اگر چه بر زبان نمی آورند و بگونه ای دیگر سخن می گویند.


رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان این مقدمه خطاب به مسئولان کشور بویژه مسئولان سیاست خارجی و همچنین نخبگان جامعه گفتند: بدانید، اگر یک ملتی نتواند از عظمت و هویت خود در مقابل بیگانگان دفاع کند، قطعاً تو سری خواهد خورد، بنابراین باید قدر هویت و شخصیت ملت را دانست.


حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تهدید نظامی دو مقام رسمی آمریکا در روزهای اخیر و همزمان با مذاکرات هسته ای، افزودند: مذاکره در زیر شبح تهدید معنایی ندارد و ملت ایران مذاکره زیر سایه تهدید را بر نمی تابد.


ایشان با اشاره مجدد به اظهارات مقامات رسمی آمریکا در روزهای اخیر که گفته بودند اگر چنین شرایطی پیش آید ما حمله نظامی می کنیم، خطاب به دولتمردان آمریکایی گفتند: اولاً غلط می کنید. ثانیاً همانطور که در زمان رئیس جمهور قبلی آمریکا هم گفتم، دوران بزن و در رو تمام شده است و ملت ایران کسی را که بخواهد به او تعرض کند، رها نخواهد کرد.


رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر با تأکید بر اینکه همه مسئولان بویژه مذاکره کنندگان باید به این موضوع توجه داشته باشند، افزودند: مذاکره کنندگان هسته ای همواره باید خطوط قرمز و اساسی مد نظرشان باشد و انشاءالله از این خطوط عبور نخواهند کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: این، قابل قبول نیست که همزمان با مذاکرات، طرف مقابل دائماً تهدید کند.


ایشان افزودند: آمریکاییها نیازشان به مذاکره اگر بیشتر از ما نباشد، کمتر نیست. ما تمایل داریم که مذاکرات به سرانجام برسد و تحریم ها برداشته شوند اما این بدان معنا نیست که اگر تحریم ها برداشته نشوند، ما نمی توانیم کشور را اداره کنیم.


رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اکنون برای همه در داخل ثابت شده است که اینگونه نیست که حل مشکلات اقتصادی کشور وابسته به رفع تحریم ها باشد بلکه مشکلات اقتصادی باید با تدبیر و اراده و توانایی های خودمان حل شوند، چه تحریم ها باشند و چه نباشند.


حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: البته اگر تحریم ها نباشد، شاید حل مشکلات اقتصادی راحت تر باشد اما در صورت ادامه تحریم ها نیز، حل مشکلات امکان پذیر است.


ایشان با تأکید بر اینکه موضع جمهوری اسلامی نسبت به مذاکرات هسته ای چنین موضعی است، در بیان دلیل نیاز بالای دولت امریکا به مذاکرات کنونی، گفتند: آنها برای آنکه در کارنامه خود یک نقطه اساسی مطرح کنند، بشدت نیازمند این هستند که بگویند «ما ایران را سر میز مذاکره آوردیم و برخی موضوعات را به او تحمیل کردیم!».


رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: با مذاکراتی که زیر شبح تهدید باشد، موافق نیستم.


حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به تیم مذاکره کننده افزودند: به مذاکره با رعایت خطوط اصلی ادامه دهید و اگر در این چارچوب به توافق هم رسیدید اشکالی ندارد اما به هیچ وجه زیر بار تحمیل، زور، تحقیر و تهدید نروید.


ایشان با تأکید بر اینکه امروز دولت امریکا، بی آبروترین دولت در جهان است، یک دلیل آن را حمایت صریح امریکا از جنایات دولت آل سعود در یمن دانستند و گفتند: دولت آل سعود بدون هیچ توجیهی و تنها با این بهانه که چرا مردم یمن فلان شخص را برای ریاست قبول ندارد، سرگرم کشتار مردم بیگناه و زنان و کودکان در یمن هستند و امریکاییها نیز از این جنایت عظیم پشتیبانی می کنند.


رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امریکا در میان ملتهای منطقه هیچ آبرویی ندارد، خاطرنشان کردند: امریکاییها بدون آنکه خجالت بکشند، از کشتار مردم یمن حمایت می کنند اما ایران را که به دنبال کمک دارویی و مواد غذایی به مردم یمن است، متهم به دخالت در این کشور و ارسال سلاح می کنند.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی به سلاح ندارد زیرا همه مراکز نظامی و پادگانها را در اختیار دارد، آنها به دلیل محاصره دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمک های انسانی هستند ولی شما حتی اجازه ورود هلال احمر را نیز نمی دهید.


حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه راهی را که ملت ایران انتخاب کرده است، راه متین، مستحکم و خوش عاقبتی است، گفتند: به توفیق الهی و به کوری چشم دشمنان، این راه به نتایج خود خواهد رسید و همه خواهند دید که دشمنان نخواهند توانست اهداف شوم خود را در مورد ملت ایران، عملی کنند.


پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، آقای فانی وزیر آموزش و پرورش با گرامی داشت یاد و خاطره شهیدان رجایی، باهنر و مطهری و همچنین هفته معلم، خاطرنشان کرد: تشکیل ستاد اجرایی و تهیه نقشه راه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، افزایش اردوهای دانش آموزی راهیان نور، اجرای حفظ موضوعی قرآن کریم در مدارس، افزایش اردوهای تربیتی و پرورشی به منظور آموزش سبک زندگی ایرانی اسلامی، برگزاری المپیادهای ورزشی درون مدرسه ای با تکیه بر سه اصل «تحصیل، تهذیب و ورزش»، توجه ویژه به دانش آموزان مناطق محروم، اصلاح رویکرد برنامه های درسی مبتنی بر سیاست های جمعیتی و اقتصاد مقاومتی، افزایش مشارکت خیرین مدرسه ساز و ارتقای توانمندی‌های معلمان از جمله اقدامات وزارت آموزش و پرورش در دوره جدید بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۵
علی علوی
چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ق.ظ

اسلام آل سعود اسلام آمریکایی

استکبار اسلام آمریکایی را با تشکیل مکتبی خاص در مقابل اسلام ناب آغاز کرده و با حمایت از خاندان آل‌سعود تفکر حاکم بر این خاندان را به عنوان اسلام به جهان معرفی نموده که این امر راه تشخیص اسلام آمریکایی را پیچیده‌تر می‌کند.

سایت بصیرت، گروه فرهنگی/ شیعه و سنی قرنهاست هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی داشتند. هر چند تاریخ گواه اختلاف‌افکنی دشمنان بین شیعه و سنی است ولی با تمام این اختلافات مسلمین در مواجهه با دشمن خارجی دست در دست هم متحد در مقابل بیگانگان ایستادگی کرده‌اند.

امام خمینی(ره) پیوند با اهل سنت را سفارش اهل بیت(ع) می‌دانند: «در اسلام بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمۀ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم. و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. نباید به این حرفها گوش بکنند. برادران سنی ما نباید به یک تبلیغاتی که از طرف دشمنان اسلام می‏شود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند». (11/17/57)

شیعه این اصل بنیادی را سرلوحه همه اقدامات خود قرار داده است و برای حفظ اتحاد با دیگر فرق مسلمین از هیچ کاری دریغ نکرده است.

استکبار اسلام آمریکایی را با تشکیل فرقه و مکتبی خاص در مقابل اسلام آن هم در حرمین شریفین آغاز کرده است و با حمایت از خاندان آل‌سعود تفکر حاکم بر این خاندان را به عنوان اسلام به جهان معرفی نموده و بدین سان مشروعیتی دست و پا می نماید که این امر راه تشخیص اسلام آمریکا را پیچیده‌تر می‌کند.

حضرت امام(ره) در مورد این توطئه می‌فرمایند: «امروز استکبار شرق و غرب چون از رویارویی مستقیم با جهان اسلام عاجز مانده است نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام امریکایی را به آزمایش گذاشته‏اند.» (14/6/67)

امام خمینی(ره) روشنگری در مورد اسلام آمریکایی را واجب سیاسی دانسته می‌فرمایند: «راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس‏نماهای متحجر و سرمایه‏داران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است.» (14/6/67)

بر علما و نخبگان جهان اسلام واجب سیاسی است که اسلام امریکایی و زوایای پنهان ان را بر مسلمین تبیین نمایند تا ایشان بدانند دشمنان قسم خورده اسلام با رهبری آمریکا و با همکاری آل‌سعود چه حیله‌هایی بر سر دارد و با چه نیرنگهایی قدم در میدان مبارزه با مسلمین گذاشته است.

 آل‌سعود فرقه‌ای که به کمک دشمنان اسلام متولد شده است و حیاتش نیز بسته به ایشان است اینان از اسلام جز عبادتش را نمی‌خواهند و از دین جز تعظیم را نمی‌فهند و برایش هم فرق نمی‌کند تعظیم در راه خدا باشد و برای خدا یا درراه خدا باشد و برای دشمن.

 تعظیمی که در آن ظلم‌ستیزی و مظلوم یاوری و مقاومت و دشمن‌شناسی و سیاست و جهاد و شهادت نباشد تعظیم در راه خداست ولی برای دشمن است. این نوع اسلام به فرموده خمینی کبیر(ره) اسلام امریکایی است.

 اسلامی که در مقابل ظلم ساکت و به حمایت از ظالم حاضر است اسلامی که مسلمینش فقط قرآن می‌خوانند و روزه می‌گیرند. اسلامی که صفهای نمازش برپاست و به دنبال عبادت جدا از سیاست است. اسلامی که اعمال حجش میلیونی است ولی خبری از برائت از مشرکین نیست! اسلامی که امر به معروفش تعطیل و نهی از منکرش باطل است. این چنین اسلامی، اسلامی است مورد قبول دشمن، مورد اعتماد آمریکا، مورد پسند استکبار و در یک کلام اسلام امریکایی است.

امام خمینی(ره) تشکیل وهابیت را نماد اسلام امریکایی معرفی می‌کند: «مگر مسلمانان جهان فاجعۀ قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه‏های مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتل‏عام زائران خانۀ خدا را فراموش می‏کنند؟ مگر مسلمانان نمی‏بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده‏اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاّهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه‏های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‏داران بر مظلومین و پابرهنه‏ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» را ترویج می‏کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرورخویش، امریکای جهانخوار، می‏گذارند. مسلمانان نمی‏دانند این درد را به کجا ببرند که آل‌سعود و «خادم‏الحرمین» به اسرائیل اطمینان می‏دهد که ما اسلحۀ خودمان را علیه شما به کار نمی‏بریم»! (29/4/67)

امریکا با هم‌دستی آل‌سعود بین مسلمین اختلاف انداخته و مسلمین را تکه‌تکه می‌کند و با اختلاف‌فکنی امت واحده محمدی(ص) را تضعیف می‌کند.

در این صورت دیگر نیازی به دشمنی مستقیم ندارد هر زمان که اراده کند با استفاده از ایادی خود هر فرقه‌ای را که بخواهد بر علیه فرقه دیکر تحریک کرده و شعله‌های اختلاف را روشن خواهد نموده و آتش اختلاف به برکت دشمن همیشه روشن است.

حضرت امام(ره) در مورد علمای وهابیت می‌فرمایند: «تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده‏ایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، خصوصاً در مقابل آمریکای جهانخوار ایستاده باشد». (6/14/67)

فرقه ای که حتی اهل سنت هم ایشان را قبول ندارند چرا که هدف اسلام آمریکایی نابودی اسلام  به دست مسلمین است که با ایجادگروهایی تروریستی چون داعش و النصره و با کشتار بی‌رحمانه در سوریه و عراق مسلمین را به جان هم می‌اندازند و اگر داعش نبود نوکر دست به سینه‌اش آماده است تا به یمن حمله‌ای وحشیانه کند.

دشمنان اسلام برای تشکیل اسلام آمریکایی بی چون و چرا از فرقه ای که ساخته دست خود است حمایت می‌کند و ازاین فرقه سیاسی گروهی تندرو را جدا کرده و درصدد تشکیل دولتی جدید در میان کشورهای اسلامی برمی‌آید تا هرچه بیشتر کشورهای مسلمان را کوچکتر نمایند و با کاستن از قدرت ایشان هر زمان که بخواهد آتش اختلاف را با گروه های تندرو روشن نموده و مسلمین را به جان هم اندازد.

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل می‌کند، ولی با مذاهب اسلامیِ دیگر بیرحمانه مواجه می شود، دست آشتی به سوی آمریکا و ناتو دراز می کند، ولی در داخل به جنگهای قبیله‌ای و مذهبی دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائی و انگلیسی بدبین باشید».( ۹۰/۱۱/۱۴)

موسسین اسلام امریکایی با همکاری آل سعود با این کار به چندین هدف خود می رسند:

-         ایجاد فتنه و آشوب و نفاق و جنگ افروزی بین مسلمین

-          کاستن از قدرت اسلام و مسلمین با ایجاد فرق منحرف 

-          به یغما بردن ثروت عظیم مسلمین در کشور های اسلامی

-           معرفی اسلامی خشن به جامعه جهانی

-          مانع شدن از گسترش و نفوذ اسلام در جهان با معرفی اسلام ترور وتکفیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۳۰
علی علوی

استانهای صعده، صنعا و عدن در مقایسه با سایر استان‌ها بیشترین خسارت را دیده‌اند اما 5 استان یمن در این میان، از بمباران مستتثنی شده‌اند که نام این استانها و دلایل عدم بمباران آنها در ادامه می‌آید.

1- استان حضرموت: در این استان دو منطقه نظامی مهم وجود دارد. منطقه نخست نظامی در حضرموت به ریاست سرتیپ «عبدالرحمن الحلیلی» اداره می‌شود که از «عبدربه منصور هادی» رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن حمایت کرده است و به همین دلیل نیز از تجاوز و بمباران در امان مانده است. 7 یگان نظامی شامل 3 تیپ در «الخشعه»، «سیئون» و «ثمود» فعالیت دارند. نیروهای گارد مرزی تحت فرمان این منطقه نظامی در «رماه» و تیپ پیاده نظام «میکا» در «العبر» فعالیت دارند که همگی از تجاوز جنگنده‌های سعودی در امانند.

منطقه نظامی دوم، در شهر «المکلا» مرکز استان حضرموت قرار دارد که 6 نیروی نظامی به فرماندهی سرتیپ «محسن صالح قاسم» از ساکنان استان ضالع در این بخش فعالیت دارند. وی از سرسپردگان هادی است و از همان ابتدا از وی حمایت کرد به همین دلیل نیز اجازه داد، القاعده بر شهر مکلا و این منطقه نظامی سیطره یابد. تیپ 190 پدافند هوایی در مکلا و پایگاه نظامی هوایی «الریان» نیز تحت فرمان فرماندهی این منطقه‌اند. پایگاه نظامی دریایی المکلا وئ تیپ زمینی 27 میکا نیز تحت فرمان قاسم هستند. در شرایطی که نیروهای هوایی و دریایی و زمینی ارتش یمن در این استان نفوذ دارند اما جنگنده‌های سعودی آنها را هدف قرار نمی‌دهد. ضمن اینکه انصارالله هنوز در این استان حضور ندارد و به همین دلیل نیز، عربستان دلیلی برای بمباران آن ندارد.

2- استان «المهرة»: این استان که در مرز یمن و عمان قرار دارد، شاهد حضور نیروی نظامی وابسته به منطقه دوم نظامی حضرموت است و دارای محور عملیاتی در «الغیظة» و تیپ 137 پیاده‌‌نظام این منطقه و تیپ 123 پیاده نظام «بحات» است که از تجاوز عربستان سعودی به دلیل همپیمانی با هادی و اعلام حمایت از او در امان است. از آنجا که انصارالله در این استان نیز حضور ندارند، عربستان آن را هدف قرار نمی‌دهد.

3- استان یا جزیره «سقطری»: یکی از جدیدترین استانهای یمنی است که از دسامبر 2013 به عنوان استان، وارد نقشه یمن است. این منطقه مدتها از توابع استان «عدن» و سپس «حضرموت» بود. به دلیل بعد جغرافیایی این استان و مناطق تحت کنترل انصارالله، از حملات سعودی‌ها در امان است ضمن اینکه در این استان نیز، یک تیپ نظامی وابسته به منطقه نظامی دوم در استان حضرموت حضور فعال دارد.

4- استان «المحویت»: به رغم آنکه انصارالله حضور فعالی در این استان به دلیل نزدیک بودن آن به استان صنعا دارند و این استان در روزهای نخست سیطره انقلابیون یمن بر صنعا، شاهد حمایت‌ها و پشتیبانی‌های متعدد از انقلاب بود، اما از تیررس جنگنده‌های سعودی دور مانده است. با وجود آنکه در این استان، تظاهرات‌های متعددی در حمایت از انقلابیون انجام شده و دو مرکز برای انصارالله در شهرهای «شبام» و «کوکبان» وجود دارد، اما جنگنده‌های سعودی به دلیل عدم وجود و حضور تیپ نظامی ارتشی در این استان، آن را هدف قرار نمی‌دهند. حضور نظامی ارتش در این استان به فعالیت نیروهای امنیت مرکزی در شهر «المحویت» و یک محور نظامی غیرفعال وابسته به منطقه نظامی پنجم منحصر می‌شود.

5- استان «ریمة»: با توجه به طبیعت کوهستانی و سخت این استان، وجود تیپهای نظامی ارتش یمن در آن بسیار دشوار است لذا حضور نظامی در این استان به حضور یگانهای ویژه از نیروهای امنیت مرکزی یمن محدود می‌شود و نیروهای ارتشی در آن فعالیت ندارند. لذا از آنجا که هدف عربستان، تبدیل یمن به کشوری بدون ارتش است، هیچ دلیل و انگیزه‌ای برای بمباران این منطقه ندارد. حضور انصارالله در این استان نیز به پیوستن قبائل حاضر در این استان به این جنبش و اعلام همپیمانی محدود می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۲۸
علی علوی