کاخ سفید به نامه 47 سناتور جمهوریخواه به رهبران ایران که در آن اعلام کرده بودند هرگونه توافق هستهای با ایران پس از پایان دوره ریاستجمهوری باراک اوباما معتبر نخواهد بود، واکنش نشان داد. البته اوباما گفت: «تاحدی شگفتانگیز است که برخی اعضای کنگره، خواهان همسویی با تندروها در ایران هستند.» سخنگوی کاخ سفید نیز با اعلام اینکه: نامه جمهوریخواهان، تداوم راهبرد دوحزبی به منظور تضعیف توانایی رئیسجمهور در هدایت سیاست خارجی است، اظهار داشت: «این نقشی نیست که پدران بنیانگذار ما برای کنگره درباره سیاست خارجی تعیین کردند.»
پرسش اصلی درباره این اقدام سناتورهای فوق، این است که آیا آنها با طرح این موضوع بهدنبال فشار بر اوباما برای دست کشیدن از ادامه مذاکرات هستند یا چنین چیزی را درباره ایران دنبال میکنند و یا اینکه اساساً در پی به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستند و چگونگی آن برایشان اهمیت ندارد؟ پاسخ منطقی به این پرسشهای چندگانه این است که آنها نیز مانند بسیاری از اهل فن و صاحبنظران حرفهای پیگیر مسائل هستهای ایران و غرب، خوب میدانند که برهم خوردن مذاکرات و بینتیجه ماندن آن، به معنای بازگشت به نقطه صفر و ادامه پرشتابتر فعالیتهای هستهای ایران است که تنها ابزار غرب برای مقابله با آن، تداوم تحریمها و شاید تا حدی نیز تشدید آن باشد که تقریباً خودشان نیز به این باور رسیدهاند که تحریمها و حتی تشدید آن، کارکرد گذشته را ندارد و چندان نمیتوانند به آن متکی باشند. تهاجم نظامی نیز پیامدهای پیشبینی نشده و خطرناکی دارد که غرب مایل است از آن در حد لفظ و تهدید استفاده کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت هدف آنها از نگارش این نامه، سوق دادن اوباما و مذاکرهکنندگان ایرانی به مسیری است که خواستههای آنها را تأمین کند؛ حال آنکه اوباما، مسئول اصلی سیاست خارجی، بارها راههای فشار مذاکراتی با ایران را به روشهای گوناگون آزموده و متوجه شده بدون مشروعیت بخشیدن به مطالبات ایران نمیتواند مذاکرات را بر سرانجام برساند. اوباما با حضور در متن کار با سختیهای آن آشناست که به سهمبندی تن داده و اختلافات موجود با ایران نیز درباره این سهمبندی است؛ حال آنکه تندروهای کنگره با برخورد ذهنی و توهمی با موضوع، دنبال همه متاع مذاکرات هستند. اما در این میان،س مهم سهم ایران است که به هیچوجه نباید کمتر از حقوق مسلم هستهای ملت ایران باشد. انشاءالله